""گلپايگان""" شهري در استان اصفهان ايران است.
شهر گلپايگان مرکز بخش مرکزي شهرستان گلپايگان است.گلپايگان، يکي از شهرستانهاي استان اصفهان ميباشد که از شمال به شهرستان محلات و خمين، از جنوب به شهرستان خوانسار، از شرق به ميمه و از غرب به شهرستان اليگودرز محدود ميباشد. اين شهر براساس سرشماري سال 1385 داراي 48987 نفر جمعيت ميباشد و از شهرهاي بزرگ استان اصفهان به حساب ميآيد.رودخانه قمرود از ميان شهر عبور ميکند که سد بزرگ کوچري بر روي آن به بهره برداري خواهد رسيد. مردم اين شهر هم در بخش کشاورزي و هم دربخش صنعت مشغول به کار هستند. ازکارخانههاي مهم اين شهر ميتوان به سايپا (ساخت قطعات)-ديار خودرو- بهران محور-وهمچنين کارخانه بزرگ مواد لبني پگاه گلپايگان اشاره کرد. گلپايگان شهري بسيار کهن است وپژوهشگران قدمت آن را تا 7000 سال نيز تخمين زده اند.از آثار مشهور باستاني اين شهر ميتوان به : مسجد جامع 900 ساله- ارگ تاريخي گوگد- مناره دوران سلجوقي- و آرامگاه هفده تن اشاره کرد.
بر اساس آنچه که از متون تاريخي مانند نزهت القلوب نوشته حمد ا... مستوفي بر ميآيد: گلپايگان 5225 سال بعد از هبوط آدم توسط هماي چهر آزاد، دختر بهمن کياني (بهمن دراز دست) پور اسفنديار رويين تن، که به تخت پادشاهي جلوس کرده بود ساخته شد و از ابتدا اين شهر را به نام خود چهرآزادگان و يا گلبادگان ناميد.(حمدالله مستوفي، 1366، ص75) بر اساس شواهد باستان شناسي و بررسيها انجام گرفته بر روي سنگ نبشتههاي تاريخي، سابقه سکونت انسان اوليه در دشت گلپايگان به حدود هفت هزار سال قبل ميرسد ولي شروع مدنيت را ميبايست هم زمان با اواسط حکومت سلسله هخامنشي دانست که کاربري اين شهر به عنوان يک پادگان بزرگ تغيير يافت و حتي گروهي را اعتقاد بر اين است نام اوليه اين شهر گردپاذگان بودهاست.(برهان قاطع، 1361، ذيل گلپايگان)، گروهي ديگر نام اصلي آن را گَرپادگان به معني کوهپايه ميدانند. «گَر» در زبان پارسي ميانه به معناي کوهاست. (گريوه و گريبان هم از همين ريشه هستند).
به هرحال پس از حمله اعراب مسلمان گروهي از آنان در اطراف اين شهر ساکن شده و نام آنرا معرب گردانيده، جرفادقان ناميدند. در دوران بعد از اسلام علي الخصوص در دوران عباسيان گلپايگان از مناطق معتبر و آباد کشور بودهاست، ولي اوج شکوفايي و آباداني آن در زمان حکومت سلجوقيان به خصوص محمد بن ملکشاه سلجوقي بوده که آثار و ابنيه زيادي از جمله مناره و بازار و مسجد جامع را از خود باقي گذاشتهاست.
از آن پس به دنبال آشوبهاي اسماعيليه و فتنه مغول و يورشهاي تيمور اين شهر از اعتبار و رونق ساقط گشت و تنها در زمان اوزون حسن بود که مجدداً نامي از آن بر سر راه تجاري همدان به اصفهان به ميان ميآيد.آخرين دوران طلايي آن که آثار و ابنيه تاريخي موجود، مبين رونق شهر در آنزمان ميباشد، مقارن با دوران حکومت شاه عباس کبير و امارت امامقلي خان سردار بزرگ صفوي در گلپايگان ميباشد.
با شروع فتنه افغان گلپايگان که مقر فرماندهي عليمردان خان بختياري و محل تجمع نيروهاي کمکي به اصفهان بود به شدت از طرف محمود افغان مورد انتقام جويي واقع گشت و نه تنها اکثر اهالي آن از دم تيغ گذشتند بلکه اغلب آثار و ابنيه و تاسيسات کشاورزي و قنوات آن هم تخريب گشت و ديگر هرگز اين شهر به اعتباري که در گذشته داشت، دست نيافت. شهري که بنا به گفته ظل السلطان زماني از حدود 200 الي 300 هزار نفر جمعيت برخوردار بود، هرچند که به اين اظهار نظر بايد با ديده ترديد نگريست، در زمان حکمراني ظل السلطان به زحمت حدود 15 هزار نفر جمعيت ساکن را در خود جاي داده بود ونماي شهر به ويرانهاي بزرگ ميماند. (اشراقي، 1383، ص157 به نقل از تاريخ مسعودي نوشته ظل السلطان)