بُردخون شهري است در استان بوشهر ايران. بُردخون مرکز بخش بُردخون در شهرستان ديّر است.
شغل اصلي مردم بردخون صيادي و کشاورزي است. نام يکي از دهستانهاي چهارگانه شهرستان دير استان بوشهر است. اين دهستان از 20 آبادي بزرگ و کوچک تشکيل شده که مهم آنها عبارتند از: بردخون کهنه، شه نيا، زيررود، زيدان، مل سوخته، نره کوه، درواحمد، دمي گز، گورک، شيبرم. مرکز دهستان قريه بردخون نو است که 961 تن سکنه دارد.
پيشينه
آبادي بردخون چند سده پيش در کناره خني (سفرههاي زير زميني که بصورت يک گودال دره مانند طبيعي هستند) واقع در شمال شرقي محل کنوني يعني احشام کهنه تشکيل شده بعلت کناره خني نشستن به آن اهالي (بردخنيها) (بُرد «به ضم اوّل» به معني کناره و حاشيه) ميگفتند که هنوز هم استعمال محلي غالب دارد و به تبع، آن محل چنين نام گرفته و بعدها با تطوراتي (بردخان) شايد بعلت تشابه خني با کلمه خان (يا خاني) و تطابق آن با خور خان و اينکه خوانين در اينجا از جمله خني ملک زياد داشتند. و سپس با تعابير اداري و دولتي باز هم به علت غرابت زبان بومي و با تشابه لفظي (بردخون) نام گرفتهاست.اين بخش تابع شهرستان دير مي باشد كه در مختصات جغرافيايي 28سانتيگراد و 4دقيقه عرض شمالي و 51سانتيگراد و 35دقيقه طول شرقي ، در وسعتي بالغ بر 847كيلومتر مربع ، آرام گرفته است . بردخون از حدود 35 روستاي اين بخش ، اكنون 30 روستا باقي مانده و از اين تعداد تنها 21 روستا داراي سكنه است . بردخون از مشرق و جنوب شرقي با بخش مركزي دير همسايه است . از شمال و شمال شرقي با بخش مركزي دير و بخش كاكي شهرستان دشتي همجوار مي باشد . از جنوب تا روستاي كورك – آخرين قريه تابع در جنوب شرقي آن – در همسايگي خليج فارس ، گوش به نجواي موج ها سپرده است . مركز اين بخش «بردخون نو» مي باشد كه از سال 1379 با تاسيس شهرداري به شر تبديل شد . رودخانه مند ، همچون تازيانه اي كه بر «كفل اسبي» فرو آمده باشد ، از حاشيه شمالي آن مي گذرد و به خليج فارس فرو مي غلتد تا «خور» معروف «زيارت» را تشكيل دهد . چهار خور معروف «منجو» ، «خان» ، «تهمادو» ، «گرم» محل اصلي براي صيد صيادان مي باشد ، كه با حدود 200 فروند قايق ، مشغول امرار معاشند . آب و هوا و پوشش گياهي تابستان طولاني و زمستان كوتاه ، دو فصل از چهار فصل سالند كه در اين بخش ، فرصت خودنمايي چنداني به دو فصل ديگر نمي دهند . تابستان گرم و فساينده ، همواره ثبات خود را داراست ، اما زمستان در سال هاي پياپي سيال و در نوسان است ؛ سالي پر بار و پر نشاط و سرمست و سالي ديگر بي رمق و بخيل . همين امر باعث شده تا كشاورزي و دامداري كه شغل اصلي مردم است از ثبات چنداني برخوردار نباشد . دليل عمده ي زايش مشاغل ديگر چون كار در كشورهاي حاشيه جنوبي خليج فارس ، بقالي ، صيادي و ... همين بي اعتمادي مردم محروم اين منطقه به زمستان كوتاهشان است. به موازات رودخانه مند ، يك فقره آب زيرزميني با عرض ناچيزي وجود دارد كه از «كناري» تا «شيبرم» ادامه مييابد ، لذا تمام روستاهاي شمال غربي اين بخش ميان اين خط آب زيرزميني و رودخانه مند واقع شده اند . گندم محصول اصلي كشاورزان اين ديار است . هر چند كه امروزه اكثر اراضي كشاورزي – حتي نخلستان هاي منطقه – زير كشت گوجه فرنگي رفته است . در سال هاي اخير چند آب بند خاكي احداث شده است كه آب نهرهاي فصلي منشعب از كوه هاي «جاشك» و «آبدون» را پشت خود نگه مي دارند ، اما هنوز زمينه استفاده لازم از همين مقدار آب ناچيز نيز فراهم نگرديده است . در زمين هاي باير منطقه دو دسته گياهان خودرو سبز مي شوند : دسته اول گياهان خودرويي كه مصرف غذايي و دارويي دارند ، مانند : جوسال ، توله ، خليلو ، حكال ، كاكل ، منگك ، گل رد ، اوشه ، دريمه و تهما ؛ و دسته دوم خار بوته هايي بي منت . پيشينه تاريخي با تمام جستجوهاي انجم شده به وسيله نگارنده ، آغاز دقيق شكل گيري و نحوه سكونت اوليه ساكنان روستاهاي اين بخش ، اطلاعات جامع و مستندي به دست نيامد . آنچه كه به دست آمده حاكي از اين است كه بردخون از دير باز در اين كشور پهناور شناخته شده و مورد توجه بوده است . «تاريخ ايران» ، «بردخون» را يكي از بنادر مهم اداري اعتبار و شهرت از ايالت فارس دانسته و آن را به همراه بندر سيراف ، بندر هرمز ، بندر عباس ، بندر لنگه ، بندر سينيز و بندر ريگ ، از مهمترين مراكز تجاري – بازرگاني روزگار خود قلمداد نموده است . بدون شك بردخون شك بردخون مورد نظر نويسنده تاريخ ايران ، بردخون كهنه ( ساحلي ) است . اما از سال 1333 هجري قمري ، (1915 ميلادي) به بعد ، بيشتر بر سر زبان ها افتاد .در جريان جنگ اول جهاني كه انگليسي هاي متجاوز عليرغم اعلام بي طرفي ايران – به جنوب كشورمان حمله كردند ، بوشهري ها ، تنگستاني ها و دشتستاني ها و به فرماندهي رئيس علي دلولري ، شيخ حسين چاهكوتاهي ، زاير خضر خان تنگستاني و حمايت روحانيون منطقه به دفاع برخاستند و خالو حسين بردخوني با 200 سوار لز بردخون به ياري آنها شتافت .
بسياري از آثار مكتوب كه از بردخون و توابع آن ياد كرده اند ، از دقت كافي برخوردار نمي باشند . در حالي كه به روايت بسياري از پيران روزگار ديده اين ديار ، هر آبادي در اين خطه مسمايي داشته كه بيانگر ويژگي هاي اقليمي و بومي خاصي آن بوده است . در اين ميان تنها دكتر سيد جعفر حميدي در «فرهنگ نامه بوشهر» ، با وسواس و دقت نظر ستودني با اين مسئله برخورد كرده است . مغدان ، شهنيا ، آبكش ، كناري و ... هركدام نام هايي هستند كه در برخورد ، حكايت ها و راز و رمز هاي بسياري دارند . به عنوان مثال وجود آثار و بقايايي كه نشاندهنده زندگي «مغ»هاي زردشتي در حاشيه شرقي روستاي شهنيا با فاصله 2كيلومتري از «مغدان» قرار گرفته اند ، محقق را به تامل وا مي دارد . از طرفي «موه دو» در گيش محلي (موه=نخل+دو=دان(پسوند مكان) نامي است كه در يكصد سال اخير به اين روستا اطلاق شده است و ساخته اذهان مسئولان دولتي آن روزگار است ، چرا كه اصلا در گويش محلي «مخ» به اين معنا وجود نداشته و ندارد . اين اشتباه ممكن است از آنجا رخ داده باشد كه مرز گويش اين منطقه با گويش مناطق همجوار – بويژه تنگستان – براي آنان روشن نبوده است . در هر حال ، بحث و بررسي و علاقه پيرامون تاريخ كهن اين ديار ، به فرصتي ديگر نيازمند است . مكان هاي تاريخي جاي جاي اين ديار جاي پاي حادثه يا خاطره هاي است كه همچون روياهايي با طنين ضرب آهنگ گام هاي روزگار بر آن نقش بسته است . هر نامي ، دري به انديشيدن به روي آدمي باز مي كند و نقبي به غبطه و انده و دريغا مي گشايد . در زير به ذكر نام پاره اي از اين مكان ها اكتفا مي كنيم : شتي ، امسني، خني عبدو ، خني مطري ، كنار مسجدي ، گياچي ، گياركو ، تل بورجوه ، سورا ، تل جمشيدي ، بسي لري ، گز تل كاكلي ، كنار كاشي ، چه وردي احمد ، گوده سوري ، گوده سيد جعفري ، چهكو ، گزهاي خويني ، تل هاي مشكي ، دره باشكوه ، دره ارري (اردهايي) ، انه كلاتو ، گز مزيدي ، دوه فريدو ] چم دره ، توريج ، دره زنبور ، اوز واري ، دره اوليا ، چه خان ، چه ملي ، جمول يهاي سيد حسين ، براحمدو ، باغ ، جبري ، باغ سيد اسدالله ، چهاب گندو ، چه رضا ، كت فرهادو ، سنجر ، پاريو ، ميمني دو ، امير ديئان ، استادا ، تل ملاي وي وي ، دوه ، سه تلو ، چه تحلو ، دي زار ، كورزار ، مسيله ، دري مخكي ، بورم (گورو) ، سيد ، كت موه دو ، گوده مير حاجي ، آمار ، بالبالو، اشك تنكو ، شيخ ويا ، بلادو ، تل هاي حاجي پير ، تل بروي ، قلعه چار طاق ، قلعه شاداب و ... . جزيره ام الگرم و نخيلو اين دو جزيره خالي از سكنه در حدود ناحيه بردخون در سواحل جنوبي استان بوشهر ، در فاصله كمي نسبت به يكديگر قرار گرفته اند. جزيره نخيلو در حال حاضر بيش از هر چيز محل زيست لاكپشتان خليج فارس مي باشد و از اين نظر ، اهميت زيست محيطي قابل توجهي دارد. جزيره گُرم جزيره گرم مقابل شهرستان دير در خليج فارس واقع شده و به علت وجود انبوه درختان جنگلي (موسوم به گرم) به همين نام نيز مشهور شده است. جزاير مطاف ، مرغي ، تهمادو ، و چراغي كه در مقابل ناحيه بردخون قرار دارند و خالي از سكنه اند از ديگر جزاير استان بوشهر هستند. صنايع دستي عبا بافي عبا بافي از رشته هاي صنعت نساجي است كه روزگاري در ايران و به ويژه در مناطق روستايي داراي گستردگي فراواني بوده است . اين صنعت در پاره اي از نقاط استان بوشهر مانند روستاهاي تنگ ارم ، بنار آزادگان، زيارت ، سعدآباد ، بردخون ، كردوان سفلي و عليا و حومه شهر اهرم رايج بوده كه علاوه بر تأمين نيازهاي روستاهاي استان به كشورهاي حوزه خليج فارس نيز صادر شده است . در حال حاضر (زمستان 1375) ارزش توليدات عبا در سال بيش از000/۰۰۰/۲۱۶ ريال مي باشد و تنها در سال گذشته مبلغ 000/108 مارك درآمد ارزي براي كشور داشته است . شخصيت هاي ديني ، علمي و فرهنگي دين داري ، دين باوري و دين ورزي مردم بردخون از طرفي و وجود علماي اعلام در ميان اين مردم خداجوي و مومن از ديگر سوي ، از دير باز ، اين ديار را كانون علم و ادب و معرفت نشان داده است . علماي مرحوم شيخ عبدالنبي بحراني ، سيد علي ركني ، آفا سيد اسدالله ركني ، آفا شيخ محمد بحراني ، شيخ علي بحراني ، حاج سيد محمد حسيني و ... .
در هدايت و گسترش دين و دنياي مردم اين ديار و مناطق هم جوار نام هاي بسياري ماندگاري دارند . سيد بهمنيار حسيني (متخلصين به مفتون بردخوني) شاعر نام آشناي اغين ديار است . فايز هم كه زادگاه او زيارت دشتي است ، در محضر علماي بردخون كسب علم كرده و الفباي دين و عشق و زندگي آموخته است . از شيخ احمد زاير عالي طاهر طاهري ، حسين اكبري خسروي ، رئيس ابول رئيسي و رييس مظفر رييسي نيز اشعاري پراكنده باقي است كه قوت و صلابت اشعار شاعران توانمند در آنها موج مي زند . از زنده ياد شيخ عبدالمهدي بحراني ، زاير محمد حصيري و حاج سيد محمد حسيني نيز آثار منظومي به جاي مانده است . اكنون طلاب ، دانشجويان و فارغ تحصيلان زيادي از اين خطه در سطح كشور داراي اسم و اعتبارند . آيت الله حاج سيد احمد ركني از فضلاي ارزشمند عرصه دين و دين پروري است . آيت الله حاج سيد هاشم حسيني فرزند مرحوم حاج سيد محمد حسيني كه مديريت حوزه علميه قم را هم بر عهده دارند ، از عالمان برجسته جهان تشيع محسوب مي گردند . همچنين حجج اسلام سيد حسين و سيد علي ركني (فرزندان مرحوم آقا سيد اسدالله ركني ) و سيد علي و سيد ابوالحسن حسيني (فرزندان ديگر مرحوم حاج سيد محمد حسيني) ، نيز حجج اسلام سعيدي ، محمودي ، بحراني ، واعظ ، حاجياني و ... طلاب اهل فضل و آينده دار اين ديارند . عليرغم نبود امكانات آموزشي كافي ، بسياري از جوانان دانشگاهي اين منطقه تا عاليترين سطوح دانشگاهي رسيده اند كه از آن ميان مي توان دكتر حسن دانايي فرد و بسياري جوانان ديگر نام برد . بسياري از مناصب ديني ، فرهنگي و اداري بخش و شهرستان به وسيله فرزندان ديروز و امروز بردخون اداره مي شود . اكثر آموزگاران ، دبيران ، به وسيله فرزندان ديروز و امروز بردخون اداره مي شود . اكثر آموزگاران ، دبيران ، مديران ، و مسولان امور آموزشي و پرورشي منطقه بومي هستند . تعدادي از جوانان و نوجوانان امروز بردخون دست به قلم و اهل شعر و نوشتن هستند كه به فضل خداوند آينده روشني در انتظار آنها است . جالب اينجاست كه تا قبل از پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1357 هجري خورشيدي ، تنها تعداد انگشت شماري از فرزندان اين خطه تا سطح ديپلم تحصيل كرده بودند . به بركت انقلاب نظام مقدس جمهوري اسلامي ، اكنون بيش از 1400 تحصيل كرده ديپلم در اين بخش زندگي مي كنند . مفتون بردخوني مفتون ؛ سيد بهمنيار فرزند بردخوني علي اكبر حسني، شاعر بردخوني دوبيتي هاي بسيار بسيار زيبا را سروده است كه شهرت وي نيز به همين خاطر است . بردخون كجاست ؟ بردخون شهري زيبا وآرام در جنوب ايران وساحل خليج فارس قرار دارد ، از نظر جغرافيايي تابع شهرستان دير استان بوشهر است ؛ بنابر سرشماري مركز آمار ايران، جمعيت بخش بردخون شهرستان دير در سال ۱۳۸۵ برابر با 9386 نفر بوده است و داراي دو دهستان به نام هاي بردخون و آبكش مي باشد .در سال 1359 بخشداري در آن استقرار يافت.سال 1379 به همت وتلاش مسئولان وهمكاري مردم وبا تصويب هيإت دولت ؛ بردخون تبديل به شهر شد. غذاهاي محلي منطقه بردخون ايران از جمله كشورهايي است كه تنوع غذايي در آن بسيار زياد است.مي گويند پس از چين و فرانسه ، ايران از نظر گوناگوني غذا در مقام سوم قرار دارد.غذاهاي اصيل ايراني بسيار مقوي هستند. متأسفانه بخش غلط عادات غذايي غرب ، ذائقه ايراني را تخريب كرده و غذاهاي اصيل و با ارزش چون آبگوشت ، جاي خود را به غذاهاي كنسروي و نمك سود كه در اصل براي دوران جنگ و يا مسافرتهاي دريايي طولاني تهيه مي شدند، داده است. در اين تحقيق سعي شده است كه غذاهاي سنتي منطقه بردخون با توجه به تحقيقات محلي و منطقه اي ذكر شوند، تصور باطلي در ميان خانمهاي خانه دار وجود دارد و آن اين است كه گمان مي كنند براي تهيه غذاي هوشمند خوش طعم بايد مبالغ هنگفتي پول خرج كنند در حالي كه واقعاً اين طور نيست و يك كد بانو با سليقه مي تواند با صرف هزينه متوسطي بسيار بهتر از خانمهايي كه هزينه هاي گــزاف براي خريد مواد غذايي مي پردازند ،غذا تهيه كند.
نتيجه گيري
سابقه فرهنگي ، علمي واقتصادي درخشاني دارد.قديمي ترين حوزه علميه منطقه در اين شهر قرار داشته است وبزرگان فراواني از آن برخاسته اند.در گذشته علماي بزرگواري چون آيت الله شيخ عبدالنبي بحراني بردخوني ،آيت الله سيد علي ركني حسيني ،آيت الله شيخ علي بحراني وسادات گرانقدري چون حاج سيد محمد حسيني ، سيداسدالله ركني حسيني وشاعران برجسته اي همچون مفتون و فايز و دلاوراني مانند خالوحسين بردخوني وسردار شهيد يوسف بردستاني مايه افتخار بوده اند. امروز نيز بزرگان ودانشمندان ارزشمندي چون آيت الله حاج سيد هاشم حسيني مدير حوزه علميه قم ونماينده استان بوشهر در مجلس خبرگان رهبري افتخار آفرين اين سرزمين هستند.مداركي مبني بر وجود گمرك در گذشته نشانگر قدمت بازرگاني وتجارت منطقه بوده است. اكنون نيز كشاورزي وصيادي آن زبانزد است اما معضل عدم وجود اسكله و مشكلات كشاورزي باعث دلسردي مردم شده است.وجود منابع گازي پارس شمالي در غرب بردخون از ديگر مواهب خدادادي است.