ريز شهري است در استان بوشهر در جنوب ايران. اين شهر در بخش ريز از توابع شهرستان جم قرار دارد.
جمعيت اين شهردر سال 1385، برابر با 1808 نفر بوده است.
بخش ريزنيمه غربي شهرستان جم را تشکيل ميدهد. اين شهرستان در منتها اليه جنوب شرقي استان بوشهرواقع است بخش ريزاز شمال با شهرستان فيروز آباد فارس ؛ ازسوي جنوب با شهرستان دير ؛ از غرب با بخش مرکزي جم همجوار است وبه مساحت 850 کيلو متر مربع وبالغ بر 12000نفر جمعيت واز يک شهر(ريز) و22روستاي کوچک وبزورگ است که 11روستا از اين تعداد به دليل داشتن حد نساب جمعيت شوراي اسلامي داشته ودر آمار وزارت کشور منظور گرديده است 11روستا عبارتند از :
1) انارستان 2) تشان 3)دره بان 4)قلعه کهنه 5) پشتو 6) حسين آباد 7) تنگمان 8)جمال آباد 9) گند مزار 10) حرميک 11) گلستان.
قسمت عمده بخش را جلگهاي تشکيل ميدهد که ما بين آخرين ديوارههاي جنوبي رشته کوه زاگرس محصور است اين ديوارهها شامل کوه سرخان در شمال وکوه احمد سلمان در جنوب است .رود خانه ريز(دره جمي) که از چشمه هفت چه (هفت چاه) جم سر چشمه ميگيرد از ميان دشت گذشته وبا گذر از مسيرطولاني در ميان کوهها سر انجام به رود مند مي پيوندد در پي خشکسالي هاي پياپي سالهاي اخير از ميزان آب رودخانه تا حد زيادي کاسته شده است. با اين حال يکي از عوامل شکل دهنده حيات در اين ناحيه که تاريخ ريز بستگي تام وتمامي با ان دارد. همين رود وشعب فصلي آن ميباشد .در پايين دست رود در منتهي عليه غربي دشت يکي از کمياب ترين جاذبههاي طبيعي جنوب ايران يعني جنگل گلوبردکان(گلي بردکان) ساخته دستان مهربان همين اب است .اين مکان در ساليان اخير يکي از پر طرفدارترين تفرجگاههاي استان بوشهر درايام نوروز شده است.
ريز نامي کهن است که از وآژه ايي اوستايي ((ريژ)) گرفته شده است .اين واژه به سرزمين يا سرزميني در کنار رود يا درياچه گفته شده وبعدا خود به معناي آب و رود ودرياچه به کار رفته است .نام شهر تبريز، مهريز، تفليس ، بدليس ، کلمه کاريز ونيز نام خالص ريز وريگ ، اين واژه را به همين معنا به يادگار نگه داشته اند . سر انجام اين فعل ((ريزاندن وريختن ))که در مورد آب وساير مايعات به کار ميرود نيز از همان واژه مشتق شده است . به عقيده برخي از اساتيد ادبيات فارسي کلمه ونام ريزبا واژههاي " رگا، ري،آريا و ايران " هم خانواده است وبه معناي سرزمين پاک ،نجيب ومقدس به کار رفته است .
يکي از لهجههاي روان واصيل زبان فارسي در اين منطقه رواج دارد که داراي ويژگي هايي تقريبا منحصر به فرد است به عنوان نمونه ميتوان از تلفظ صداي (آ)در کلمات((خانه، شانه، لانه، باران و...)) ياد کرد نمونه ديگر مربوط به کار برد شناسههاي ((مان، تان، شان))به صورت کامل است يعني در صحبت هاي روزمره مردم ترکيبات صحيح وکاملي همچون ((خانه مان ، پولتان ،خودشان و...)) بدون تبديل الف به (و) ـ که در بيشتر لهجههاي کشورمان رايج است به وفور به کار ميرود .
بقاياي پي بناها وخرده سفالها پراکنده در سطحي وسيع نشان ميدهد که احتمالا زماني شهر يا ناحيه مسکوني بزرگي در اينجا ريز کنوني وحومه وجود داشته است .
گهگاه بر اثر شسته شدن خاک توسط سيلاب بقاياي آسيابهاي آبي مدفون شده ظاهر ميشود يا در جريان شخم زمين در باغها ظرفهاي سنگي بزرگي پيدا ميشود . در مواردي نيز خمرهها ي حاوي بقاياي اجساد يافت شده است که قدمت حيات تمدني اين ناحيه را به پيش از اسلام و دورانهاي باستان مي رساند . اينها همه نشان دهنده وجود حيات شکوفاي يک جامعه کشاورز يکجانشين در گذشتههاي دوراين منطقه است .
شاهد وروايتي در دست است که نشان ميدهد بيش از هزار وسيصد سال قبل اين ناحيه پناهگاه برخي از علويان وشعياني بوده که از ستم حاکم عراق حجاج ابن يوسف ثقفي گريخته بودند بر اساس اين روايت در راه مال رو وقديمي ريز به دوراهگ تعدادي قبر وجود دارد که از ان سربازان وماموران وابسته به حجاج است .آنگونه که سينه به سينه نقل شده است اين سربازان که در تعقيب چند تن از علويان پا به اين راه صعب نهاده بودند در اين مکان از تشنگي هلاک ميشوند . مسافران محلي که در قديم از انجا مي گذشته اند به اين مکان نام قبرهاي حجاج داده اند .
دشت ريز تا اواخر عهد صفويه آباد وبا رونق بوده است شاهد اين مدعا قبرستاني وسيع در اطراف روستاي حرميک است که از جمله سنگهاي ديده شده در آن سنگي است که نام ((صفي قلي فرزند پرويز)) بر آن حک شده وتاريخ 1112هجري قمري را دارد که مقارن اوايل دوران شاه سلطان حسين صفوي است . اما هرج ومرج بعد از صفويان وايام جانشينان نادر همچون بسياري از نواحي ايران شکوفايي دشت ريز را به زوال و ويراني کشاند وازآن آباد بوم جز ويرانههاي با قي نماند.
بنا به شواهد تاريخي دوران اخير ريز از اواخر دوره زنديه آغاز ميشود.در اين دوره بر اثر عواملي همچون نا امني گسترده ودر گيري هاي قدرت مهاجرتهاي زيادي در جنوب ايران صورت مي کيرد که ازان ميان مهاجراني از اقوام ومکانهاي مختلف در دشت ريز ساکن ميشوند بخشي از بافت قومي ساکان اين ناحيه از نسل همام مهاجران هستند که از نقاط مختلفي از جمله دشتي شولستان ((ممسني کنوني )) کوشک يا کوشکک در فارس ،عشاير ترک ، دشتستان وجاهاي ديگر آمده اند.بدينگونه حيات دشت ريز وآبادي هاي متروک مانده آن دوباره احياه ميشود وقناتها کهن دوباره به جريان مي افتد .
در همين ايام است که آرامگاه يکي از سادات صاحب کرامت به نام ((سيد حبيب الله)) از اعقاب امام موسي کاظم عليه السلام که احتمالا در دوران صفويه يا پيشتر زيسته و رحلت کرده ودر اينجاه مدفون شده بود زيارتگاه اهالي منطقه گشته واطراف آن نيز خاکستان(قبرستان) شده است .قديمي ترين سنگ قبري که نگارنده اين سطور توانست بخواند تاريخ 1203 هجري را دارد که همزمان است با اواخر عهد زنديه . اين تاريخ تقريبي با قول يکي از متوليان کنوني بقعه از سادات احمدي همخواني دارد که آرامگاه آمام زاده سيد حبيب الله از حدود 250 سال قبل به صورت زيارتگاه در آمده است .
در برخي از نخستين شناسنامهها از اين ناحيه به نام بلوک ريز نام برده شده است بلوک کلمهاي مغلولي که به معناي تقريبي يک ناحيه يا بخش کشاورزي ومالياتي به کار رفته است شروع کاربرد اين عنوان در ايران به دوران سلطه مغلان يعني قرن هفتم وهشتم هجري باز ميگردد پيش از ان تاريخ از واژه فارسي ميانه ((تسوج يا طسوج)) استفاده ميشده است .
حيات باغ داري وکشاورزي اين ناحيه به دليل وجود آب شيرين فراوان از اهميت زيادي بر خوردار است منابع مهم آبي دشت ريزکه از گذشتههاي دور موجب رواج وشکوفايي کشاورري وباغ داري بوده است عبارت است از : رودخانه وچاههاي آب ريز، قنات تشان که آب گواراي آن مشهور است قنات دره بان ،قنات پشتو ، قنات وچشمه حرمي اناري ،چشمههاي حرميک وبنگو و قنات انارستان و ....
در گذشته کشت برنج به خصوص در زمينهاي کنار رود خانه معمول بوده است ، اما به دليل حجم فراوان رسوبات سنگي ناشي از سيلابهاي زمستاني واز ميانرفتن رفتن زمين هاي کشت اين محصول کم کم منسوخ شد . همزمان وبعد از ان ، کشت ذرت رواج زيادي داشت وقوت غالب اهالي را رگاک (نان ذرت) تشکيل ميداد . تا ساليان اخير گندم ،جو،کنجد،تنباکو و پياز نيز از محصولات معروف اين منطقه به حساب ميآيد ...