اَهواز يکي از شهرهاي بزرگ ايران و مرکز استان خوزستان است. اين شهر که بخش مرکزي کلانشهر اهواز ميباشد، از نظر جغرافيايي در 31 درجه و 20 دقيقه عرض شمالي و 48 درجه و 40 دقيقه طول شرقي قرار گرفتهاست و در جلگه خوزستان به ارتفاع 18 متر از سطح دريا واقع ميباشد.
شهر اهواز با 220 کيلومتر مربع مساحت، دومين شهر وسيع ايران پس از تهران ميباشد.جمعيت آن نيز در سرشماري سال 1385 969,843 نفر بوده که اهواز را در جايگاه هفتمين شهر پرجمعيت ايران قرار ميدهد.
کارون پرآبترين رود ايران، اهواز را به دو قسمت شرقي و غربي تقسيم کردهاست که اين امر جلوه زيبايي به اين شهر دادهاست. وجود کارخانجات بزرگ صنعتي، شرکت مناطق نفتخيز جنوب و شرکت ملي حفاري ايران در اهواز، اين شهر را به يکي از مهمترين مراکز صنعتي ايران تبديل کردهاست و همين امر سبب شده که مهاجران بسياري را در خود بپذيرد.
شهرهاي اطراف اهواز عبارتاند از: شهرهاي تاريخي دزفول و شوشتر و شوش در سمت شمال، رامهرمز در شرق، ماهشهر، شادگان و خرمشهر در جنوب و دشت آزادگان در سمت غرب.
اهواز کنوني محور ترانزيتي بسيار مهمي است که از راههاي زميني و ريلي و هوايي ديگر شهرهاي ايران را به بنادر مهمي مانند ماهشهر و آبادان و بندر امام خميني و خرمشهر به عنوان مرزهاي آبي و شلمچه و چزابه بهعنوان مرزهاي زميني با کشور عراق متصل ميکند که بر اين اساس جادههاي منتهي به اهواز هميشه داراي بار سنگين ترافيکي است.
تاريخچه
پيش از اسلام
در زمان ايلاميها در حدود شهر کنوني اهواز شهري به نام تاريانا قرار داشتهاست. عدهاي از مورخين متأخر نيز بدون استناد تاريخي عنوان نمودهاند نام اهواز در دوران باستان اوکسين بودهاست، در صورتي که چنين چيزي واقعيت نداشته و نام اين شهر در دوره ايلاميان تاريانا (Tareiana) بوده. اوکسين احتمالاً تلفظ يوناني اوز يا هوز است مراد از آن همان خوزستان است. در زمان هخامنشيان هووج يا خوجستان يا همان هوجستان خوانده ميشود و داريوش کبير در کتيبه بيستون خوزستان را به همين نام هووج نام بردهاست. خوز به معني نيشکر و خوزستان به زبان ايلامي شکرستان است.
در زمان اردوان چهارم از سلسله اشکاني اهواز مدتي پايتخت بودهاست. در جنگ اردشير بابکان و اردوان پنجم که در رامهرمز صورت گرفت و اردشير بر اردوان غلبه کرد اهواز صدمات بسياري ديد. اردشير بابکان مؤسس دودمان ساسانيان در محل قديمي شهر اهواز دو شهر بنا نهاد که در يکي از آنها بازاريان سکونت داشتند و در ديگري بزرگان و اشراف. نخستين هوجستان واجار (خوزستان بازار) و دومي را هرمزداردشير نام داشت.
شهر اهواز در آن زمان هرمزشهر (هرمزداردشير) نام داشت.(بازماندههاي هرمزشهر که در زير سطح اهواز کنوني قرار دارد به خاطر پروژه مترو با خطر تخريب روبروست.) البته در روزگار ساسانيان رامشهر نيز ناميده ميشدهاست.
در زمان ساسانيان به ويژه در زمان اردشير بابکان و پسرش شاپور اول بر روي کارون در حدود اهواز سدهاي زيادي ساخته شد از جمله سد اهواز يا بند اهواز يا شادروان اهواز که به سد خداآفريد هم معروف بود و توسط اردشير بابکان ساخته شد. کانالهاي آبياري و نهرهاي مختلف که از سد مذکور منشعب شده بود باعث آبياري کشتزارها و نخلستانها و در نهايت سرسبزي و خرمي اهواز شده بود. مثل نهر شاهجرد که در بالاي سد اهواز از کارون جدا ميشد و از داخل بخش قديمي شهر عبور ميکرد و آن را به دو بخش تقسيم ميکرد: بخشي که بين نهر شاهجرد و رود مسرقان (گرگر) بود که اصل شهر اهواز و در واقع هسته اوليه و بافت قديمي شهر و در حدود کوهپايه واقع شده بود.
حدود محله کارون کنوني اهواز و منبع آب و بازار و مسجد جامع شهر آنجا بود لذا آن را مدينه يا شهر ميگفتند و در قسمت شرق نهر شاهجرد بود و قسمت ديگر به نام الجزيره يا جزيره که بين شاهجرد و کارون اصلي واقع شده بود ناميده ميشد و در واقع بخش غربي اهواز قديم بود (حدود بخش مرکزي و کنوني شهر مثل باغ شيخ و نادري و 30 متري و باغ معين و خيابان24 متري) آثار نهر شاهجرد هم اکنون در محله اهواز قديم کنوني بين خزعليه (خرمکوشک) و اهواز وجود دارد.
دوران اسلامي
نام کنوني اهواز، به ظاهر بازمانده از دوران اسلامي است ((جمعِ مکسر ”هوز“) به نام «خوزي» (در منابع يوناني ouxioi و در متون هخامنشي huja = عيلام). در وقايع اسلامي اهواز به دست ابوموسي اشعري والي بصره به فرمان عمر بن الخطاب در سال 17 هجري قمري اشغال شد. در اثر اين حمله بخش اشرافينشين شهر که به هرمز اردشير موسوم بود به کلي ويران شد ولي بخش بازاري آن باقي ماند و اين بخش همان اوز يا هوز است که در قرن اول هجري به نام اوليه اهواز يا سوقالاهواز (خوزستان بازار) خوانده ميشد.
در زمان آل بويه اهواز به تصرف آنان درآمد و تحت حکومت آل بويه قرار گرفت. در سده 4 هجري عضدالدوله ديلمي (فنا خسرو) اقدام به مرمت و آباداني اهواز کرد و شبکههاي آبياري را مرمت کرد و پل معروف هندوان اهواز را از نو ساخت. اهواز در اين دوره به حدي آباد و حاصلخيز شد که مقدسي آن را انبار بصره گفتهاست محله شرقي اهواز در اين دوره بنا و با پلي جزيرهاي که در ميان کارون به نام دجيل قرار داشت به محله ناصري بعدي وصل شد.
ياقوت حموي و حمزه اصفهاني و مقدسي گويند: «اهواز قديم به وسيله نهر شاهجرد به دو محله بزرگ تقسيم شده بود محله غربي که بين رودخانه و نهر شاهجرد واقع و جزيره خوانده ميشد و محله شرقي که در پاي کوه و بازار و مسجد جامع در آن بنا شده بودند و به اصطلاح شهر يا مدينه خوانده ميشد. شهر شاهجرد در بالاي سد اهواز از کارون جدا و روي به طرف شکاره کنوني ميرفت. لفظ اوباره که اکنون محلي است در اهواز در جنوب خيابان 30 متري به معني آبباره و محل عبور آب است که يادآور همان نهرهاي شاهجرد و غيرهاست.»
ابن منشاد مينويسد: «اهواز شهر بزرگي است، مردمش زرتشتي و مسلمان و انبار کالاها و فرآوردههاي خوزستان شکر، بافتههاي پشمي، جامههاي ديبا، پارچههاي کنفي و ديگر محصولات را از همه شهرهاي ايران به اهواز ميآورند و از اين شهر و به وسيله کشتي از راه خليج فارس به هندوستان و چين و از راه بصره و عراق و اصفهان به ساير کشورهاي جهان حمل ميکنند. بازرگانان و سوداگران و بيگانگان در اين شهر سود بسيار ميبرند. نام اهواز با کالاهاي شکر و پارچه، در همه جهان مشهور و به بزرگي موصوف بود و به همين جهت عربها اين شهر را «سوقالاهواز» ناميدهاند.»
از قرن ششم هجري قمري به بعد به علت خراب شدن سد شادروان و همچنين جنگلها و اغتشاشات داخلي و بروز بيماريهاي وبا و طاعون، اهواز رو به خرابي رفت تا آن که در سال 1869 ميلادي (1248 هجري خورشيدي) همزمان با حفر کانال سوئز و توجه اروپائيان رونق تازهاي گرفت. ناصرالدين شاه قاجار هم از اين فرصت براي گسترش کشتيراني بر روي رود کارون استفاده کرد و در سال 1266 هجري خورشيدي کشتيراني را بر رود کارون براي خارجيان آزاد اعلام کرد و توسط والي خوزستان در کنار اهواز قديم بندرگاهي به نام «بندر ناصري» احداث کرد.
کشتيراني در خوزستان از طريق رود کارون صورت ميگرفته و به ناچار دو بخش بودهاست. در شاخه کارون شمالي از شوشتر تا اهواز و در شاخه جنوبي از اهواز تا خليج فارس کشتيراني ميشدهاست. اين امر به اين دليل بودهاست که در مسير کارون در محل کنوني اهواز صخرهاي بزرگ قرار داشته که عبور کشتي از آن را ناممکن ميکردهاست. همچنين ويرانههاي سد اهواز نيز مانع ديگري براي کشتيراني بودهاست. بنابراين کشتيهايي که از شوشتر ميآمدهاند در محل اهواز بارها را به کشتي ديگري در سمت ديگر صخره منتقل ميکردهاند. اين کار باعث به وجود آمدن انبارها و کاروانسراهاي بسياري در اهواز شد و يکي از دلايل رونق تجارت در اهواز هم همين امر بودهاست. در شوشتر اسنادي به دست آمده که حاکي از تجارت دريايي با دورترين بندرهاي دنيا است و اين امر جز با وجود بندري در کنار صخره پيشگفته براي تخليه و بارگيري مجدد ميسر نميشدهاست.
به نوشته کسروي اهواز نوين پس از اعطاي اجازه ناصرالدين شاه به خارجيان براي کشتيراني در قسمت جنوبي کارون رونق دوباره يافت زيرا وجود رشتهسنگي در محل کنوني پل هفتم مانع از ادامه مسير کشتيها به قسمتهاي بالا دست کارون ميشد و کشتيها ناچار بودند بار خود را در اين سوي صخره تخليه کنند و سپس به کشتيهايي که در آن سوي صخره بودند منتقل کنند. کم کم ساختمانها و تأسيساتي در اين قسمت به وجود آمد و رونق آن هر روز بيشتر ميشد. قسمت شرقي شهر ابتدا شکل گرفت و محله عامري و خيابان 24 متري تقريباً اولين قسمتهاي اهواز جديد بودند.
اهواز امروز
اهواز امروز شهري بزرگ و پهناور است که در دو سوي رود پر آب کارون واقع شدهاست. در قسمت غربي شهر محلات مسکوني پرجمعيتي مانند کمپلو، گلستان، کيانپارس و کيانآباد قرار دارد امانيه و فلکه ساعت هسته مرکزي قسمت غربي را تشکيل ميدهند.
قسمت شرقي شهر بيشتر بازار و مراکز اقتصادي شهر را در خود جاي داده، خيابانهاي نادري (سلمان فارسي) و امام و آزادگان و شريعتي (30 متري سابق)و باغ شيخ(ادهم) مرکز قسمت شرقي شهر هستند و همچنين محلههاي معروف پادادشهر، باهنر، رسالت، زيتون کارمندي، شهرک نفت در اين قسمت از شهر واقعاند.
مردم اهواز از اقوام گوناگوني تشکيل ميشود. مردمان فارس (از جمله شوشتري، دزفولي، بهبهاني)، بختياري، لر، عرب، صبي، از جمله مهمترين و پرجمعيت ترين اقوم اهواز هستند. محلههاي زيتون کارمندي، ملي راه، کورش، کيانپارس، کيان آباد، گلستان، شهرک دانشگاه، فرهنگ شهر، پاداد شهر، امانيه و هسته مرکزي و بازاري شهر از جمله محلههاي شوشتري، دزفولي و بختياري نشين هستند و املاک و مستقلات در اين مناطق بسيار گران تر از ساير مناطق اهواز ميباشد.
مناطق زرگان، کوت عبدالله، خزعليه، سخيريه، عامري، خشايار، کيان، کوي سياحي، ملاشيه، عين 2، مشعلي، سيدخلف، زوويه، کوت سيد صالح، جنگيه، آخرآسفالت، دغاغله، ويس، لشگر آباد از جمله مناطق عرب نشين اهواز هستند.پروژههاي بزرگي در اهواز در حال احداث هستند که با افتتاح آنها چهره شهر و وضعيت حمل و نقل شهري اهواز دگرگون خواهد شد. مهمترين اين پروژهها اتوبان کمربندي اهواز، پل هشتم کارون و مترو اهواز ميباشند.
تيمهاي فوتبال فولاد خوزستان و استقلال اهواز از جمله تيمهاي مطرح در صحنه فوتبال معاصر هستند.
پلها
يکي از مهمترين جاذبههاي گردشگري شهر اهواز پلهاي اهواز هستند. هم اکنون 7 پل بر روي کارون در اهواز وجود دارد که از اين ميان پل سفيد (پل اول - پل معلق) و پل هفتم به دليل سبک خاص معماري و طراحي منحصر به فرد، چشمانداز زيبايي به شهر دادهاند. هفتمين پل اهواز با نام پل ششم يا پل فولاد نيز به تازگي به بهرهبرداري رسيدهاست.
همچنين در حال حاضر عمليات ساخت پل جديدي به روي رودخانه کارون در شهر اهواز در حال اجراست. اين پل که بزرگترين پل کابلي ايران خواهد بود پيچ استاديوم را به خيابان زند در قسمت شرقي شهر متصل ميکند و تا حدودي از بار ترافيکي ديگر پلها ميکاهد.
عمليات ساخت دو پل ديگر نيز بر روي اتوبان کمربندي اهواز در حال اجراست که پيشبيني ميشود عمليات ساخت اين دو پل تا پايان سال 87 خاتمه يابد.
مشاهير
به ترتيب حروف الفبا عبارت اند از:
ابونواس اهوازي، شاعر معروف ايراني عربيسرا
صفر ايرانپاک، فوتباليست و ستاره تيمهاي پرسپوليس و ملي در دو دهه
علي بن مهزيار اهوازي، دانشمند بزرگ اسلام و تشيع
منصوراماني، استاد برگزيده تاريخ و نويسنده برتر در سالهاي 83 و 84
محمدرضا اسکندري، وزير جهاد کشاورزي
حميد زنگنه، شهردار سابق و نماينده مجلس اهواز
حسين شُکرکُن، پايهگذار روانشناسي صنعتي و سازماني در ايران
علي شمخاني، وزير سابق دفاع
کيانوش عياري، کارگردان
سيد صادق فاضلي، کارگردان برجسته تئاتر
مهرانگيز کار، فعال حقوق بشر
پروفسور کرمزاده، مرد سال رياضي جهان و چهره ماندگار کشوري
حسين کعبي، فوتباليست تيم ملي
احمد محمود، نويسنده
مصطفي مستور، نويسنده
تورج نگهبان، ترانهسراي نامدار ايراني
عزتالله نگهبان، پدر باستانشناسي نوين ايران