شهر مَريوان مرکز شهرستان مريوان در استان کردستان ايران است و در همسايگي مرز ايران و عراق قرار گرفتهاست. شهر مريوان در 125 کيلومتري شمال غربي سنندج قرار دارد.
قرار گرفتن در کنار درياچه زريوار، اورامان و طبيعت زيباي منطقه و همچنين ترانزيت و قاچاق کالا در مرز ايران و عراق (که فاصله آن از شهر کمتر از 20 کيلومتر است)، باعث رونق اقتصادي و گسترش مريوان شدهاست.
تاريخچه
نام مريوان
در گذشته هنگام صدور قبالجات و ذکر محل تولد در موقع صدور شناسنامه از دو کلمه مهروان و دژ شاهپور استفاده شده است. در باره وجه تسميه مريوان گمانهاي زير گفته شده:
در متون قديمي مريوان را "مهروان" متشکل از دو واژه مهر و وان به معني جايگاه مهر نوشتهاند.
اين منطقه داراي محصولات جنگلي مانند مازوج ، کتيرا و گز درختي بوده و عداي براي تجارت اين قبيل محصولات به اين منطقه آمده که گويا اهل مرو بوده اند و در همين محل ساکن شده اند. لذا، اين منطقه را مرويان خوانده که به مرور زمان به مريوان تغيير نام پيدا کرده است .
نيز گفته اند چون درياچه زريبار باتلاقي بوده و در نتيجه انواع مرغان آبي مهاجر در فصول مختلف به منطقه کوچ کرده اند و در زبان کردي به مرغابي مراوي گفته ميشود لذا منطقه بنام مراويان (جاي مرغابي) موسوم گرديد که در نتيجه گذشت زمان به مريوان تغيير يافته است.
آمده است عدهاي از مراوانيان پس از شکست و انقراض حکومت اموي در بغداد گريخته و در اين محل سکني گزيدند. از اينرو اين منطقه را مروانيان نام نهادند که بر اثر مرور زمان به مريوان تغيير يافته است.
بناي شهر
در بررسي متون تاريخي ميتوان شاهد درگيريها و تاختوتازها و لشکرکشي هاي متعدد در دشت مريوان بود. وجود قلاع متعدد و مستحکم نشان دهنده همين موضوع است. يکي از اين قلعهها که بعداً به قلعه مريوان معروف گشت، قلعه هلوخان است که در زمان حکمراني اردلانها در دوره صفويه بر روي کوهي که مشرف و مسلط به دشت و شهر فعلي مريوان ميباشد ساخته شد. بعدها در کنار اين قلعه ، به دستور امير حمزه بابان مسجدي با آجرهاي قرمز رنگ ساختند که به مسجد سرخ (مزگهوته سوره) مشهور شد. آثار اين مسجد، قلعه زندان، آب انبار و مدفن امام مسجد (شيخ احمد ابن الا نبار النعيمي) هنوز بر جاست. از آنجا که منطقه مريوان غالباً محل تاخت و تاز بوده اين قلعه ، مسجد و ساير اماکن آن هميشه توسط مهاجمان تخريب و بعداً و مرمت ميشد تا اينکه به دستور شاه صفي کلاً تخريب گرديد.
در کتاب حديقه ناصري نوشته ميرزا شکرالله سنندجي آمده است که در سال 1281 هجري شمسي در زمان حکومت قاجاريه، به امر ناصرالدين شاه در دو هزار قدمي درياچه زريوار قلعه نظامي بسيار مستحکمي ساخته شد. يک سال بعد به امر حاج فرهاد ميرزا معتمدالدوله، عموي ناصرالدين شاه بر وسعت آن افزوده شد. اين قلعه نظامي به نام قلعه شاه آباد موسوم گرديد. در کنار قلعه نظامي و به دستور فرهاد ميرزا قصبهاي احداث گرديد و چند خانوار از طوايف و سادات به آنجا کوچ کردند که براي آسايش و بهداشت مردم و نظاميان مستقر در قلعه دستور داد يک باب حمام و يک باب مسجد در کنار همديگر بنا نمايند. براي تامين آب آشاميدني مردم، حمام و مسجد و قلعه نظامي از درهاي که در شمال شهر فعلي مريوان و قريه دارسيران (يکي از روستاهاي قديمي مريوان که از دوران زنديه آباد بوده و هم اکنون يکي از محلات شهر مريوان ميباشد) و در دامنه کوه فيلقوس (فهيلهقوس) قرار دارد چند رشته قنات ايجاد کردند. دره نامبرده از همان تاريخ تا کنون به دره فرهاد مشهور است.
تا قبل از احداث قلعه شاه آباد، باستثناي قريه دارسيران تقربياً محل فعلي شهر مريوان خالي از سکنه و پوشيده از درختان جنگلي بودهاست.
در سال 1334 براي اولين بار در شهر مريوان با اعتبارات دولتي دبستان و دبيرستان احداث گرديد. دو سال بعد شهرداري و در سال 1338 دو حلقه چاه آب حفر و سال بعد موتورهاي پمپاژ آب نصب گرديد و در سال 1340 اولين موتور برق در مريوان به کار افتاد. مريوان در دهه 1330 دهي کوچک با چهار خيابان خاکي و تعدادي مغازه بود. تنها جاده مواصلاتي جاده قديمي و خاکي گاران (در محور سنندج-مريوان) بود.
در دوران جنگ ايران و عراق، مريوان همواره بمباران هوايي و موشکي ميشد و تعدادي از روستاهاي اطراف نيز بمباران شيميايي شدند. اما هيچگاه نيروهاي عراقي وارد اين شهر نشدند.