فريم از شهرهاي استان مازندران در شمال ايران است. اين شهر، در بخش دودانگه شهرستان ساري قرار دارد. جمعيت فريم در سال 1385، برابر با .185 نفر گزارش شدهاست.
ويژگيهاي جغرافيايي
در جنوب شهرستان ساري منطقهاي وجود دارد که از لحاظ آب و هوا، ييلاقي بوده و به دودانگه معروف است.فريم در 65 کيلومتري شهر ساري واقع شدهاست. اين شهر تازهتأسيس که از گردآمدن روستاهاي امامزاده علي، شلدره،تلاوك، کهنه ده، قلقل، محمدآباد و جعفرکلا ، دينه سر ، علي آباد ،كرچا ،رسكت و.....تشکيل شده ،مرکزيت بخش دودانگه را دارا ميباشد. مردم اين شهر به کار کشاورزي و دامداري مشغول هستند. در اين شهر واحدهاي اداري و تجاري زيادي وجود دارد و همين امر باعث شده که مردم از روستاهاي اطرف براي رفع نياز و تهيه ملزومات زندگي به اين شهر رفت و آمد داشته باشند. امروز به سبب افزايش جمعيّت و رشد بافت انساني جوامع، ساختار تقسيمات جغرافيايي و اقليمي نيز به فراخور آن دست خوش دگرگوني ميشوند.
تاريخچه
از اين شهر در منابع تاريخي کهن به نام «پَريم» يا «جبال قارن» و بخشي از هزار جريب ياد شده که شهري عظيم بودهاست با حصاري آجري شبيه به قلعه در دشتي به نام «پريم» که در چند زلزله ويرانگر به کلّي از بين رفتهاست.
زمينلرزههاي تاريخي
براي نمونه در قرن پنجم هجري برابر سال 1127 ميلادي زمينلرزه بزرگي در منطقه هزار جريب جنوبي سبب ويراني سراسري روستاهاي منطقه پريم که در دره پهناوري در کوههاي خاوري پل سفيد واقع است، شد. همچنين در سال 600 قمري برابر 1309 ميلادي زمين لرزهاي روستاهاي فراواني را در مازندران تقريباً به طور کامل نابود کرد و سبب از رونق افتادن منطقه پريم گرديد.
جغرافياي تاريخي
دودانگه به عنوان بخشي از هزار جريب و درعصر «اسپهبدان» وقايع و رويدادها و فراز و فرودهاي فراواني به خود ديدهاست. اتفاقا در همين ايّام «دشت فريم» يکي از قسمتهاي مهم دودانگه به شمار ميرفت و در زمان هارون الرشيد، هزار جريب «پريم» در دست «اسپهبد شروين باوند» بود.در تقسيمات «تاريخ طبرستان» تاليف اسفنديار کاتب، که طبرستان را به دو پاره «هامون» و «کهستان» قسمت کردهاست، «پريم» را در رديف کهستان آوردهاست.در جاي ديگر «ابن اسفنديار» مينويسد: فريم که کوه قارن ميخوانند به برادر کهتر «قارن» سپرده شد.
حاکمان
اينک اشاره کوتاهي به چند سلسله معروف ميکنيم که در چند قرن آغازين دوره اسلامي بر مازندران فرمان راندند:
آل گاوباره که از سال چهل تا صد و چهل و چهار قمري (144-40 هـ.ق) در دشت مازندران و استرآباد (گرگان) فرمانروايي داشتند.
پادوسپانان که در حقيقت شاخهاي از آل گاوباره بودند که از سال 40 تا 1004 قمري حدود يک هزار سال تا عصر شاه عباس صفوي بر منطقه غربي مازندران و رويان حکومت کردند.
آل وشمگير يا آل زيار که از 316 تا 470 هـ. ق در شرق مازندران حضور داشتند.
آل قارن که حدود 50 پيش از هجرت تا سال 244 هـ.ق بر قلمرو جبال مازندران فرمانروايي کردند.
آل باوند يا اسپهبدان که از سال 45 تا 397 هـ.ق در منطقه جبال مازندران يعني در بخش سوادکوه و هزار جريب پريم (فريم يا دودانگه امروزي) حکومت داشتند. به همين سبب به اينان «ملک جبال» هم گفتهاند. «اسپهبد شروين» از فرمانروايان مشهور آنان بود.
در دوره هاي بعد از طاهريان و صفاريان تا روزگار قاجار مازندران و بخش هاي مختلف آن مورد تاخت و تاز قرار گرفتند. در دو دوره ي صفويه و قاجاريه ؛مازندران مركز نفوذ ؛ قدرت و حكومت بوده است . منطقه ي دودانگه پيوسته در همه ي جنگ و گريزهاي تاريخي و مقاومت در برابر تازش بيگانگان به سبب بافتار جغرافيايي و بهره مندي از مردمي غيور و ستبر جلوه اي ويژه داشته است كه آخرين نمونه ي تاريخي آن را شاعر بزرگ همين منطقه ، ميرزا محمود فدايي مازندراني از پايداري مردم دودانگه در برابر سپاه روس در قصيده اي بلند به تصوير كشيده است. شواهد و پژوهش هايي كه بر پيشينه ي كهن و تاريخ منطقه ي "پَريم " گواهي مي دهند : الف) گزارش و پژوهش برخي از خاور شناسان از جمله " ه .ل .رابينو" محقق فرانسوي و تحقيق دايرة المعارف بريتانيكا. ب) وجود گنبد رسكت بازمانده از قرن پنجم قمري در كنار روستاي رسكت(resket)كه هنوز هم بردامنه ي صخره اي برپاايستاده وهمچون قراولان وقلعه بانان كهن ،چشم به سوي دشت پريم دوخته است كه خوش بختانه كاوش هاي اخير باستان شناسان و ديرينه شناسان نيز گواه پيشينه ي فرهنگي و شهري اين منطقه است . پ) آثار و بازمانده ي بناهاي كهن و برخي اسامي آن ها .براي نمونه در روستاي كرچا(korcha)زمين هاي وسيعي پر از آجرهاي پخته از روزگاران قديم است ودر تپه هاي اطراف آن هم ديواره هاي گج اندوديافت شده است و جالب تر اين كه در حوالي اين روستا چند نام با پيشوند "شهر" هنوز به كار مي رود مثل شهردشت ، شهربن .
كمان مي كنيم در اين منطقه بناهاي آباد ومظاهر شهري بسياري وجود داشته كه در زلزله ي بزرگ پايان قرن هفتم هجري به طور كامل ويران و با خاك يكسان شده است و آن پاره هاي آجر و اسامي ،تنهايادگاران شكوه گذشته اند.
جا داردهمين جا به نكته ي درخور توجّهي هم اشاره كنيم كه پريم يا فريم نه تنها از ديد جغرافيايي و بافت اجتماعي ارج و ورج جلوه ي شهري را در گذشته تجربه كرده است بلكه از نظر فكري و فرهنگي نيز " آرمان شهر يا فرهنگ شهر " بوده ، اكنون هم هست. كتاب بسيار ارجمند نثر دل انگيز فارسي " مرزبان نامه " كه در اصل به زبان تبري /طبري ( مازندراني كهن) نوشته شده بود گواهي بر اين سخن است زيرا نويسنده ي اصلي اين اثر پساوند " پريم " را در نامش دارد : اسپهبد مرزبان بن رستم شروين پريم كه از شاه زادگان و اسپهبدان شهر پريم بوده وكتاب مرزبان نامه را به زبان مازني فراهم آورده است . بنا براين اگر روزي اصل نسخه ي طبري اين اثر پيدا شود ،نخستين و بزرگ ترين اثر مكتوب شهر باستاني پريم شمرده خواهد شد .همين نويسنده ديوان شعري هم به نام " نيكي نومه " داشته است كه از آن نيز جز نامي بر جاي نمانده است.