کازرون يکي از شهرهاي ايران است که در استان فارس قرار گرفتهاست. اين شهر مرکز شهرستان کازرون است. کازرون با تاريخي کهن، داراي آثار باستاني و تاريخي فراواني است. آب فراوان و هواي مساعد باعث شده اين منطقه در طول تاريخ مورد توجه سلاطين و صاحبان قدرت قرار گيرد. وجود آثار پيش از تاريخ و تاريخي ارزشمند در اين شهرستان، اين نظر را تاييد ميکند. در سالهاي بين 483 تا495 بعد از ميلاد، کازرون با تلاش فيروز (پسر بهرام ساساني) پيشرفت يافت و در زمان قباد در سالهاي 487 تا 498 بعد از ميلاد مجدداً توسعه و پيشرفت يافت.
کازرون شهري است با صد هزارنفر جمعيت (بدون حومه)و سيصد هزار نفر جمعيت شهرستان . هزار و پنجاه کيلومتر دور از تهران در ميان راه شيراز و بوشهر . دو شاخه بازويش يکي به طول صد وشصت کيلومتر به طرف بوشهر و ديگري به طول صد وبيست کيلومتراز ميان زيبا ترين جنگلهاي بلوط در ايران(دشت برم) به طرف شيراز دراز شدهاست . بين دو رشته کوه موازي از دامنههاي فرعي زاگرس لم انداخته و چند روستا بر دايرهاي به شعاع يک تا سه فرسخ دورش حلقه زدهاست. بورنجان،کاسکان(گلستانه) .دوان ، نودان ، شاپور ، جام بزرگي ، دريس ، فتح آباد ، سيد عبدالله (بليان)،((سيف آباد(احمدي))) و ((علي آباد دوتو))(پوسکان) روستاي ابوعلي ،مهرنجان، سيف آباد ملااره و پل آبگينه و چند ده کوچک وبزرگ ديگر در دور و نزديک .
محلات
شهر کازرون از چند محله قديمي تشکيل شده : محل بالا (عليا) ، محل مصلي ، محل گنبد ، محل کوزه گران ، محل آهنگران ، محل بازار ، محل امام زاده ، محل چابي ، محل اوداغکي و چند محله ديگر که تازه در حواشي شهر روييدهاند مثل سعادت آباد (مجل آباد) ، محل قرچه (گل سُوزَکي) که همه اين محلهها به هم چسبيدهاند و شهر را بوجود آوردهاند.
تاريخچه
مناظر طبيعي نزديک سيدحسين
بنا به روايتي تاييد نشده ريشه کازرون در افسانههاي تاريخي است . ميگويند سُمغان (دهي در بالاي کوه شاپور نزديک کازرون) همان سمنگان شاهنامه فردوسي است که رستم دنبال رخشش پياده تا آنجا رفت و از دژهاي سپيد و پهلو که در حوالي ممسني امروزي است (يا بودنش در قديم ثابت شده ،)در شاهنامه نام برده شده:
دژي بود کش خوانندي سپيد بدان دژ بد ايرانيان را اميد
ز پهلو به پهلو کشيده طناب سراپرده شاه افراسياب
اما کازرون از زمان ساسانيان به چشم سر ميتوان ديد. در کمال شکوه و عظمت. با داغ نقشهاي فراوان کنده بر ران کوههايش و سنگ نبشتهها به خط پهلوي و شهري سر از خاک در آورده با آتشکدههاي بزرگ سنگي و ستونهاي افتاده کاخي و خلاصه مجسمهها و سفالها وکاشيها و غيره. گويا تخت گاه بهاره شاپور اول شهر شاپور يا بيشاپور بوده که شايد حمله عرب ويرانش کرده باشد و مردم آن به محلي که خرابههايش نزديک کازرون است و «گازرگاه» مينامندش کوچ کردهاند و اينجا را هم به نظر ميرسد زلزلهاي زيرورو کرده باشد و زندههايش را کازرون پذيرفتهاست . در اين کوچ قدم به قدم و قرنها و قرنها يک جاي ديگر هم بنام «جَدِس» در نزديکي ده دريس فعلي به ما نشان ميدهد که شايد مدتي هم اجداد کازرونيها در آنجا زندگي داشتهاند.
اما خود کازرون روزگاري يکي از مراکز معروف پارچه بافي بوده و پارچه اش را به بيشتر کشورهاي دنيا ميبردهاند و «توزي» نام داشتهاست. چون بر سر راه بازرگاني که از بندر بوشهر شروع ميشده واقع بوده تجارتش رونق فراوان داشته و محل عبور قافلههاي بزرگ مشرق بودهاست بعدها به تدريج همه چشمههاي برکتش خشکيدند تا آنجا که حالا شهري تقريباً کارگري وفقير است. خاکش حاصلخيز است اما از آنجا که خداي باران غالبا به خواهش دستها جواب نميدهد کشاورزانش اميدي به باروري محصول ندارند کمتر وکمتر ميکارند. فقط به اندازه رفع حاجت و به اندازه ديم. خرما و غلات و مرکبات و حبوبات وپنبه محصولاتش است.
بعضي کازرون را شهر سبز لقب دادهاند .اما حقيقت اين است که به غير از چهار ماه حوالي عيد که آن هم همه جا سبز است و اگر کازرون هم، هنري نکردهاست .به غير از بهار واقعا سبزش باشقايقها وشب بوها و بابونههاي وحشي و عطر بهار نارنجش که که شهر را گيج ميکند در بقيه فصول شهري است گرد آلود و رنگ پريده با خانههاي گچ وسنگي و نخلها که تک وتوک از خانهها سر بر آوردهاند. تابستانهايش گرم و خشک و طاقت فرساست با اين حال ييلاق بوشهريها وبرازجانيهاي اصيل به شمار ميآيد.
زبان مردم منطقه از ناحيه شمال غربي تا بغل گوش کازرون لري(شعبه بختياري وبويراحمدي) است اما در خود کازرون به زبان فارسي لهجه داري حرف ميزنند که باز تأثير زيادي از لُري گرفته وبه هر حال به گوش تهرانيها نا آشناست.
موسيقي رايج در کازرون همان ترانهها و آهنگهاي دهات غربي و شمال غربي يعني لري بوير احمدي است .آوازش هم شروه است که در محل به فايز خواني يا دشتي معروف است و کمي تفاوت با شروه دشتستاني دارد. ولي اين خود خصوصيت شروه است که در هر منطقه از جنوب فارس و خوزستان و بنادر کمي متفاوت از هم ميخوانند. اما بهترين تجلي گاه موسيقي (صدايي يا آوازي) خاص کازرون (سروک soruk) است که عبارت از تک بيتيهايي است که غالبا زنها با صدايي خيلي زير در عروسيها ميخوانند. قصه يا به قول مردم محل مثلکهاي ناب و مثلها و شعرهاي عاميانه در زبان مردم فراوان است. نژاد عدهاي از مردم کازرون به سيوند فارس ميرسد که در زمان قاجار مهاجرت نمودهاند.
آثار تاريخي
در پهنه شهرستان کازرون آثار تاريخي زيادي وجود دارد . بيشترين آثار اين منطقه مربوط به دوره ساساني است. اين احتمال وجود دارد که هيچ کجاي سرزمين ايران تا اين اندازه آثار مربوط به دوره ساساني را در بر نداشته باشد. بزرگترين و تنها مجسمه سنگي دوره ساساني مجسمه شاپور اول واقع در غار شاپور، 9 نقش برجسته از 30 نقش برجسته دوره ساساني، شهر تاريخي بيشاپور، بزرگترين کتيبه ديواري عهد ساساني معروف به کتيبه کرتير به طول5,20 متر و عرض 2,70 متر، معبد آناهيتا (الهه آب)، آتشکدههاي متعدد، عبور جاده شاهي از اين ديار و آثار ارزشمند ديگر، همه و همه حکايت از تاريخ کهن اين شهرستان دارد.
کازرون از شهرهاي قديمي ايران است. در بعضي از منابع، از کازرون به عنوان شهر سلمان فارسي ياد شدهاست. کازرون در دوره هخامنشايان به گازرا شهرت داشتهاست. در زمان ساسانيان توسط شاپور اول از نو ساخته شد. در طول تاريخ، کازرون چندين بار با خاک يکسان شدهاست.
کازرون در دوران انقلاب يکي از 11 شهري بود که در آن حکومت نظامي توسط رژيم شاه اعلام شد . لاله زار شهداي کازرون داراي بيش از 1100 شهيد است.