نيموَر يا نيمهور شهري تاريخي است که در بخش مرکزي شهرستان محلات استان مرکزي ايران قرار دارد. نيمور در 250 کيلومتري جنوب تهران و مابين راه مواصلاتي شهرهاي دليجان و محلات قرار گرفته است. قدمت نيمور به دوران ساسانيان و اشکانيان باز ميگردد. شواهد و مدارکي نيز با قدمتي که به 2,300 سال قبل از ميلاد مسيح باز ميگردد نيز در اين منطقه کشف شدهاست.اين شهر داراي آثار تاريخي متعدد و کوههاي سنگي داراي معادن سنگ غني تراورتن، فلوئورين و سنگهاي تزييني است. اين شهر 5,731 نفر جمعيت دارد.
وجه تسميه
درباره علت نامگذاري اين منطقه اختلاف است. به عقيده برخي، نام اين شهر در دوران اشکانيان، آورد به معناي ميدان جنگ بودهاست. پس از پايان جنگهاي اشکانيان به علت خاموش شدن شعله جنگ به نيم آورد تغيير نام پيدا کرده و اکنون پس از گذشت زمان به نيمور تبديل شدهاست.
البته نظريه ديگر درباره نامگذاري اين شهر اين است که اين شهر توسط يکي از امراي کيانيان به نام هماي دختر بهمن ساخته شده که لقب او نيمور بودهاست.
همچنين از اين شهر در کتب تاريخي به نامهاي ممنور، نيسور، تيمور نيز ياد شدهاست.
گويش
بيشتر مردم اين شهر به زبان فارسي صحبت ميکنند. زبان راجي نيز در بخشهايي از منطقه استفاده ميشود که ريشه واژههاي آن از زبان مادي است.
جغرافيا
نيمور 250 کيلومتري جنوبغربي تهران قرار دارد. اين شهر در مسير جاده شهرستانهاي محلات به دليجان و در 10 کيلومتري شهر محلات قرار گرفتهاست.
محلهها
اين شهر از زمان پيشينيان داراي هفت محله اصلي به نامهاي پانخل، پاچنار، کوچه بالاکوه، دروازه، در آبانبار، کوچه قرچهقينيها و کوچه درحمام بودهاست. البته امروزه با گسترش شهر، محلههاي جديدي به نام خيابانهاي اصلي شهر و همچنين محلههاي مثل چهل دستگاه و شاجوب نيز پايه گذاري شدهاست.
جمعيت
بر طبق سرشماري سال 1385 مرکز ملي آمار ايران، تعداد 1580 خانوار در اين شهر زندگي ميکنند که جمعيتي بالغ بر 5731 را شامل ميشوند.
از اين مقدار 2886 نفر مرد و 2845 نفر زن هستند. همچنين نسبت جمعيت باسواد شهر 4286 و بي سواد 945 نفر است.
آداب و رسوم
با توجه به قدمت بسيار زياد اين شهر، مردم اين منطقه داراي آداب و رسوم ويژه به خود هستند.
نيمور امروز براي خود شهري است، اما از آنجا که همه شهرهاي امروز ما در حال تبديل به قالبي يک شکل يک قوارهاند... و هميشه نيز از هويت غني فرهنگي بدور ميافتند... دوست تر دارم نيمور را به سياق سنتي، قصبهاي بزرگ بنامم، چرا که هنوز چه در ساخت و مورفولوژي آن، چه ارزشها و هنجارهاي مردماناش، چه در توليد کشاورزي و باغداري پر رونقش و چه در تأسيسات کهن آبياري، جوي روبي شگفت آور، جشن آب (جشن پايان لايروبي) و بيل گرداني پهلوانانه و باستانياش، رگهها و رنگ و بويي از هويت فرهنگ بومي ميتوان يافت.
آبرساني و لايروبي
تصويري قديمي از مراسم لايروبي مردم نيموراز آنجا که اين منطقه آب و هوايي گرم و نيمه کويري دارد، آب به عنوان عنصر اساسي براي کشاورزي در اين منطقه مطرح است. فردي که به او ميرنهر يا ميراب گفته ميشود، مسئول تقسيم آب نهرهاي منشعب از رودخانه لعل بار ميان اراضي کشاورزي است.
روش تقسيم آب، طبق اسناد بسيار قديمي روستا که به سند مادر معروف است تعيين ميگردد. از اسناد آب هميشه سه نسخه در سه مکان مختلف، تهيه و نگهداري ميشود تا امکان هيچ نوع دخل و تصرف در آن نباشد و مفقود نشود.طبق اين سند، هر روز به 24 قسمت تقسيم شده و به هر کدام از کشاورزان به اندازه وسعت زمين زراعي و ميزان نياز به آب، به صورت تصادفي يک ساعت خاص در روز و در هفته تعلق ميگيرد که به صورت چرخشي تغيير ميکند.
هر سال در مواقعي که گل و لاي مسير رودخانه لعلبار را مسدود ميکند و يا در اواخر اسفند ماه و اوايل فصل بهار که رشد گياهان و علفهاي هرز باعث سختي آبرساني به مزارع اين شهر ميشود، با تصميم بزرگان شهر و اعلام همگاني دستيار ميرآّب، مردم در مسجد جامع جمع شده و از آنجا به دشتها و زمينهاي کشاورزي ميروند و با کمک يکديگر به پاکسازي حريم جوي ميپردازند. کشاورزاني که در مراسم لايروبي شرکت نميکردند، برايشان جريمه در نظر گرفته ميشده تا اين انسجام و نظم دقيق حفظ شود.
سپس بعد از اتمام کار، همگي به برپايي جشن آب در ميدان روستا ميپردازند.در اين مراسم، کشاورزان روستا به صورت ارتشي مجهز به بيل به رژه نمايشي ميپردازد.اين جشن مخصوص اهالي که به صورت طنز و هجو برگزار ميشود،همراه با نواي سرنا و سنج در برابر زنان روستا و ارباب روستا اجرا ميشده است.
امروزه در نيمور ديگر اين مراسم با اين کيفيت برگزار نميشود، زيرا کف نهر در سالهاي اخير بتون شدهاست و ديگر لايروبي سالانهاي در کار نيست.امروزه اين مراسم فقط در مواقعي که رشد گياهان مانع آبرساني شود انجام ميشود.
بيلگرداني
اين آيين به عنوان نمادي براي تشکر از آناهيتا الهه آب بوده که از زمان زرتشتيان در اين شهر باقي ماندهاست.آيين بيلگرداني که به طور سنتي در ابتداي فصل بهار و ايام نوروز انجام ميگيرد، از آيين و سنن اين شهر تاريخي است که نزديک به 2000 سال قدمت دارد.بعد از انجام لايروبي، هنگامي که آب به نخستين پخشگاه آب (وارگو) ميرسد مردم جشن بزرگي که يادگار سنتهاي پهلواني است بر پا ميکنند. شرکت کنندگان در اين آيين بعد از مراسم مخصوص رژه لايروبان، دو دسته بيل را که با طنابي به هم متصل شده به نحوي دور سر خود بچرخاند که اين دو دسته به هم برخورد نکند و ورزشکار هم بتواند تعادل خود را حفظ کند. داور اين مسابقه تماشاگران هستند که با تشويقهاي و يا هو کردن فرد پيروز را مشخص ميکنند.
نخل برداري
در ماه محرم مردم اين شهر که عمدتا شيعه هستند اقدام به برپايي عزاداري ميکنند. در عصر روز عاشورا و با حضور عزاداران، مراسم نخل برداري و تعزيه خواني برگزار ميشود. اين نخل نشانه تابوت حسين پسر علي است و قدمت آن به دوران صفويه باز ميگردد.
جيغون
از ديرباز در اين شهر کساني بودند که اخبار هر روزه را از روي پشت بام و با صداي بلند به اطلاع مردم ميرسانند. اين اخبار شامل، مرگ اهالي شهر، برگزاري مراسم و نظير اينها بودهاست. به اين افراد، «جيغون» ميگويند. يعني کسي که با جيغ و با صداي بلند اخبار را به اطلاع مردم ميرساند.
مناطق باستاني
ستونهاي تاريخي خورهه بازمانده از آتشکده خورهه. اين عکس در جريان سفر ناصرالدين شاه قاجار به نيمور گرفته شدهاست
بازماندههاي بناي آتشکده آتشکوه عليرغم تبديل روستاي نيمور به شهر نيمور، هنوز قسمتهاي شمالي اين شهر بافت قديمي خود را حفظ کردهاند. خانهها، مسجد جامع قديمي، حمام عمومي و ... نمونههايي هستند که از خشت و گل ساخته شدهاند و هنوز پابرجا هستند. در کتاب مختصرالبلدان مربوط به حدود 290 هجري قمري در باره زيبايي بناهاي خشت و گلي نيمور آمدهاست:
« هيچ بنايي از خشت و گل، خوش منظرتر از بناي نيمور روستايي از اصفهان نيست و در اين بنا تصويرها و اخبار و پندهاي شگفت انگيزي است.»
وجود سنگ نگارههايي بر روي صخرهها و سنگها در منطقه تيمره که قدمت بعضي به 2300 سال قبل از ميلاد مسيح نيز ميرسد، گواه قدمت بسيار زياد اين منطقهاست. مجموعه شگفت انگير سنگ نگارههاي تيمره، شامل هزاران تک نگاره، چند نگاره، تابلوهاي پر نگاره، يک کتيبه پهلوي، چند کتيبه عربي و فارسي و بسياري علايم و نشانههاي نمادين است.همچنين وجود بناهاي تاريخي مربوط به دورههاي ساسانيان بيانگر قدمت و عظمت تاريخي اين منطقهاست.
از مهمترين بناهاي داخل شهر ميتوان به قلعه جمشيدي منتصب به جمشيد پيشدادي، قلعه نايبي، مسجد جامع شهر منتصب به دوران صفويه و ستونهاي تاريخي ميل ميلونه اشاره کرد.
همچنين از مهمترين بناهاي خارج شهر نيز ميتوان به سنگنبشته خورهه و آتشکده آتشکوه اشاره کرد که در 10 کيلومتري شهر و در دامنه کوه آتشکوه قرار دارد . آندره گدار در کتاب آثار ايران درباره بناي آتشکده آتشکوه گفتهاست:
«ترکيب اين بنا به نظر عجيب ميرسد. شبستان بزرگ گنبددار خيلي بازي وجود دارد که گنبد آن بر پايههايي با ستونهاي جاسازي شده در ديوار نهاده شدهاست.»
در گذشته قبرستاني در کنار شهر وجود داشته که معروف به قبرستان بيتالمقدس بودهاست. باستانشناسان در اين قبرستان اکتشافاتي انجام دادهاند و ظروف سفالي متعلق به قرون گذشته در آن کشف گرديدهاست.