شيراز يکي از شهرهاي بزرگ ايران و مرکز استان فارس ميباشد. برپايه آخرين سرشماري مرکز آمار ايران که در سال 1385 صورت گرفتهاست، اين شهر جمعيتي بالغ بر 1,214,808 نفر، داشته است.
شهر شيراز در بخش مرکزي استان فارس و در ارتفاع 1486 متري از سطح دريا و در منطقه کوهستاني زاگرس واقع شده و آب و هواي معتدلي دارد. اين شهر از سمت غرب به کوه دراک، از سمت شمال به کوههاي بمو، سبزپوشان، چهلمقام و باباکوهي (از رشته کوههاي زاگرس) محدود شدهاست و در منطقهاي بهوسعت 1268 کيلومتر مربع گسترده و به 9 منطقه شهري تقسيم شدهاست.
نام شيراز در کتابها و اسناد تاريخي، تحت نامهاي مختلفي نظير «تيرازيس»، «شيرازيس» و «شيراز» بهثبت رسيدهاست. محل اوليه شهر شيراز در محل قلعه ابونصر بوده است. اين شهر در پيش از اسلام قلعهاي بوده که قدمت آن بهدوران ساساني و پيشتر بازميگردد. شيراز در دوران بني اميه به محل فعلي منتقل ميشود و به بهاي اضمحلال استخر پايتخت قديمي استان فارس رونق ميگيرد. شيراز در دوران صفاريان، بوييان و زنديه، پايتخت ايران بوده است.
کارخانجات الکترونيکي متعددي در اين شهر وجود دارد همچنين از ديرباز شيراز به واسطه مرکزيت نسبي اش در منطقه زاگرس جنوبي و واقع بودن در يک منطقه به نسبت حاصلخيز به محل طبيعي براي مبادلات محلي کالا بين کشاورزان و يکجانشينان و عشاير بودهاست. همچنين اين شهر در مسير راههاي تجاري داخل ايران به بنادر جنوب مانند بوشهر بوده است که اين نقش با احداث شبکه راهآهن به بنادر ديگر ايران کمرنگ شده است.
اين شهر داراي جاذبههاي جهانگردي فراواني است و بهعنوان شهر شعر، شراب، گل شناخته شدهاست. همچنين اين شهر آرامگاه شاعراني همچون حافظ و سعدي را در خود جاي دادهاست و به سبب جاذبههاي تاريخي، فرهنگي، مذهبي و طبيعي فراوان، همواره گردشگران زيادي را بهسوي خود فرا ميخواند.
وجه تسميه
نام شهر شيراز برگرفته از نام قلعهاي در اطراف شيراز کنوني در محل قصر ابونصر است. آنگونه که پيدا است در هنگام بناي شهر نام اين قلعه بر شهر شيراز نهاده شدهاست. در کاوشهاي باستانشناسي در تخت جمشيد، به سرپرستي جورج کامرون در سال 1314 خورشيدي به پيدايش خشتنبشتههايي عيلامي انجاميد که بر روي چند فقره از آنها به قلعهاي بنام «تيرازيس» يا «شيرازيس» اشاره شدهاست.همچنين مهرهايي مربوط به اواخر ساساني و اوايل اسلام، در محل قصر ابونصر يافت شدهاست که حاوي نام «شيراز» ميباشند.ابن حوقل، جغرافيدان مسلمان قرن چهارم هجري، وجه تسميه شيراز را شباهت اين سرزمين به اندرون شير ميداند؛ چرا که به قول او عموماً خواربار نواحي ديگر بدانجا حمل ميشد و از آنجا چيزي به جايي نميبردند. براساس تحقيقات تدسکو شيراز به معناي مرکز انگور خوب است. هرچند اين نظر توسط محققين ديگر مانند بنونيست و هنينگ رد شدهاست.
پيشينه
از ديدگاه تاريخي
برطبق تاريخ ايران، چاپ دانشگاه کمبريج، «سکونت دايمي در محل شهر شيراز شايد به دوران ساساني و حتي قبل آن برسد. اما اولين اشارات معتبر در مورد اين شهر به اوايل دوران اسلامي بر ميگردد.»به نوشته دانشنامه اسلامي نيز شيراز شهري است بنا شده در دوران اسلامي در محلي که از زمان ساساني يا احتمالا قبل آن سکونت گاه دايمي انسان بودهاست.
بگفته شاپور شهبازي در دانشنامه ايرانيکا «اين ادعا که شيراز اردوگاه مسلمانان بوده تا اينکه برادرزاده يا برادر حجاج ابن يوسف آن را در سال 693 پس از ميلاد به شهر تبديل کرد، اثبات نشدهاست.»
جان ليمبرت، چنين جمع بندي ميکند که هر چند تاريخنگاران اسلامي بر اين عقيده هستند که شيراز در قرن اول هجري به توسط عبدالملک مروان بنيان نهادهشدهاست. اما بايد نشانههايي از سکونت پيش از اسلام در محل يا نزديک شهر وجود داشتهاست که نام شهر را به آن دادهاست. خصوصا با توجه به اشارهاي که حمدالله مستوفي داشتهاست.مستوفي در نزهتالقلوب (740 ق) معتبرترين روايت را اين ميداند که شهر شيراز را محمد برادر حجاج ابن يوسف به زمان اسلام ساخت و تجديد امارتش کرد. حمدالله مستوفي روايت ديگري هم آوردهاست که تجديد بنا بر دست عمزاده حجاج محمد بن قاسم بن ابي عقيل صورت پذيرفتهاست.آثار مکشوفه عيلامي (شامل يک سه پايه برنزي) مربوط به هزاره دوم پيش از ميلاد در جنوب شرقي شيراز و تعدادي لوحهاي عيلامي مکشوفه در پارسه (تخت جمشيد) به کارگاههاي مهمي در تي/شي-را-ايز-ايز-ايش (تيرازيس يا شيرازيس) اشاره ميکند که بيشک همان شيراز امروزي است.
ليمبرت، شهبازي و آرتور آربري هر سه فهرستي از نشانههاي متعددي از سکونت دايم در دشت شيراز و اطراف محل کنوني شيراز در دوران پيش از اسلام را ذکر کرده اند. مانند نگارههاي سنگي مربوط به اوايل ساساني، اشارات موجود به دو آتشکده (بنامهاي هرمزد و کارنيان) وقلعهاي باستاني بنام شاه موبد و آثار کشف شده در قلعه ساساني در محل فعلي قصر ابونصر.
شهبازي ميگويد که شواهد بالا چنين مينماياند که شيراز تا پايان دوره ساساني شهري با جمعيتي عمده و احتملا مرکزي اداري بودهاست. آرتور آربري چنين نتيجه ميگيرد که بزرگي شيراز به هر اندازه بوده، اين شهر در زمان داريوش زير سايه پارسه و پس از حمله اسکندر مقدوني زير سايه شهر همسايه استخر بودهاست.
همچنين نام شيراز همراه بخش اردشير خوره دوره ساساني به مرکزيت فيروزآباد ذکر شده است و شيراز جزئي از آن بودهاست. اردشير خوره يکي از پنج بخشي بوده است که استان فارس ساسانيان را تشکيل ميدادهاست. اين اطلاعات در مهرهاي ساساني مربوط به اواخر ساساني و اوايل دوران اسلامي کشف شده در محل قصر ابونصر در شرق محل کنوني شهر شيراز بدست آمده است و ليمبرت چنين پيشنهاد مينمايد که استحکامات موجود در محل قصر ابونصر همان قلعه تيرازيس يا شيرازيس ياد شده در لوحهاي عيلامي پارسه است و بعدها پس از آنکه شهر فعلي شيراز در نزديک اين قلعه بنيان نهاده شده، اين شهر نام خود را از اين قلعه در حوالي شهر به يادگار گرفتهاست.
باستان شناسان موزه متروپوليتن نيويورک نيز با توجه به نتايج حفاريهاي خود در محل قصر ابونصر، اين استحکامات و احتمالا روستاهاي اطراف را به عنوان محل شيراز قبل از اسلام پيشنهاد ميکنند. آنها گفتههاي بلخي در قرن 12 نقل ميکنند که ميگويد: در محلي که شيراز کنوني وجود دارد منطقهاي بوده است با چند قلعه در ميان دشتي باز. آنان در مورد داستان بنيان نهاده شدن شهر جديد شيراز و انتقال آن به محل جديد چنين نظر ميدهند که انتقال يک شهر در بسياري جاهاي ديگر مانند نيشابور و قاهره نيز اتفاق افتادهاست. در اين حالت پس از تحولات يا تغييراتي سياسي، شهر به محلي در نزديکي شهر قديم منتقل شده و شهر قديمي رها گشته تا به شهري حاشيهاي يا تلي از خرابه تغيير پيدا کند.
در اسطورهها و روايات سنتي
طبق روايتي سنتي بناي شيراز توسط تهمورث، از پادشاهان پيشدادي صورت گرفته و با گذشت زمان اين شهر رو به ويراني گذاشت. همچنين طبق روايت سنتي ديگري در محل شهر شيراز شهري بنام فارس بودهاست که برگرفته از نام فارس پسر ماسور، پسر شِم، پسر نوح ميباشد.
فتح فارس توسط مسلمانان
استان فارس ساسانيان شامل استان فارس، يزد، حاشيه خليج فارس و جزاير آن و بخشي از خوزستان کنوني بود، و طي حملات سپاهيان اسلام بين سالهاي 640- 653 ميلادي که از بصره سازماندهي ميشد به تسخير درآمد. در آن زمان در محل شيراز کنوني شهري نبود.اما قلعههايي در حوالي شيراز کنوني وجود داشت که در سال 641 ميلادي به تسخير اعراب درآمد. در طي اين دوران اعراب حملات متعددي از محل اين قلعه به استخر تدارک ديدند. استخر، پايتخت فارس تا سال 653 ميلادي مقاومت کرد. «شهر اصلي فارس، استخر، پيوندهايي نزديک با سلسله ساساني و دين زردشتي داشتند. حکمرانان عرب ميخواستند که مرکزي رقيب و اسلامي در قلمرو تازه فتح شده خود درست کنند.» هنگامي که اعراب شهر شيراز را بنيان نهادند، شهر را بگونهاي بنيان گذاشتند که بزرگتر از اصفهان باشد.
شهبازي مينويسد که بهسبب قرار داشتن شيراز در محل تلاقي راههاي منتهي به يزد،کرمان، خوزستان، اصفهان و خليج فارس، شيراز به پايگاه (سپاه مسلمانان) در فارس و مقر دولت و کارگزاران ارشد نظامي و اداري تبديل شد و براي دو قرن محل استقرار فرمانداران عرب فارس بود.هرچند تا دو قرن شيراز زير سايه شهر رقيب، استخر بود. اما بتدريج با اسلام آوردن ايرانيان و انحطاط شهر استخر، اهميت شهر استخر به شيراز منتقل شد. از اين دوران اطلاعات کمي در دسترس است ولي مشخص است که تا قرن نهم ميلادي شيراز داراي مسجد جامع نبودهاست. يعني تا زماني که صفاريان شيراز را پايتخت حکومت خود قرار دادند.
آل بويه تا صفويان
در قرن چهارم و پنجم هجري قمري سلسله آل بويه فارس، شيراز را به پايتختي برگزيدند و مساجد، قصرها، کتابخانه و کانال آبرساني از رودخانه کر در آن بنا نمودند. در اين دوران شيراز به بزرگترين شهر استان فارس (شامل يزد و سواحل شمالي خليج فارس) تبديل شده بود. آل بويه پيرو شيعه 12 امامي بودند و شيعه را تبليغ نموده و مراسمي مانند محرم و عيد غدير را پاس ميداشتند. با اينحال آل بويه سياست مدارا و پذيرا بودن با ساير مذاهب مانند اهل سنت را در پيش داشتند. در زمان آنها غير مسلمانان مانند زردشتيها مجبور نبودند که علامت مشخص کننده به تن داشته باشند و يا در محلههاي خاصي زندگي کنند. در زمان آل بويه بازار شهر در هنگام جشن مهرگان و نوروز نوراني ميشد و هنگامي که در سال 369 هجري مصادف با 980 ميلادي مسلمانان شيراز بر عليه زردشتيان به اغتشاش پرداختند. عضدالدوله لشکري براي تنبيه اغتشاش کنندگان به شيراز فرستاد.
سکهاي مربوط به شيراز در دوران مغول.اتابکان فارس (سَلغُريان) از نيمه قرن 6 هجري (12 ميلادي) بر شيراز مستولي شدند. در دوره آنها شيراز شکوفا شد و بناهاي متعددي نظير مدرسه، بيمارستان، بازار اتابک ساخته شد. به تدبير اتابکان در حمله چنگيز خان مغول، شيراز از تخريب و قتل عام در امان ماند چرا که حکمرانان سلغري، ابوبکر بن سعد به پرداخت ماليات به مغولان رضايت دادند. آخرين حکمران اتابک اَبِش بنت سعد بود که به همسري پسر هلاکوخان مغول درآمد. مهريه او بخشش خراج شيراز بود و بدين ترتيب اتابکان فارس در سال 685 هجري (1287-1286 ميلادي) منقرض شد.شيراز همچنين از قتل عام تيمور نيز در امان ماند زيرا شاه شجاع، فرماندار فارس تسليم شد.در قرن سيزدهم ميلادي، شيراز مرکزي پيشرو در علم و هنر بود. بخاطر تشويق حاکمان و وجود دانشمندان و هنرمند، اين شهر توسط جغرافيدانان قديمي دارالعلم ناميده ميشد.
وضعيت طبيعي
جغرافيا
شهر شيراز ، مرکز استان فارس به طول 40 کيلومتر و عرضي متفاوت بين 15 تا 30 کيلومتر با مساحت 1268 کيلومتر مربع به شکل مستطيل و از لحاظ جغرافيايي در جنوب غربي ايران و در بخش مرکزي فارس قرار دارد.اطراف شيراز را رشته کوههاي نسبتاً مرتفعي به شکل حصاري استوار ، احاطه کردهاند که از لحاظ سوق الجيشي و حفظ شهر اهميت ويژهاي دارند.اين شهر از سمت غرب به کوه دراک، از سمت شمال به کوههاي بمو، سبزپوشان، چهلمقام و باباکوهي (از رشتهکوههاي زاگرس) محدود شدهاست.مختصات جغرافيايي شيراز عبارتست از 29 درجه و 36 دقيقه شمالي و 52 درجه و 32 دقيقه و ارتفاع آن از سطح دريا بين 1480 تا 1670 متر در نقاط مختلف شهر متغير است.رودخانه خشک شيراز رودخانه فصلي است که پس از عبور از شهر شيراز به سمت جنوب شرقي حوضه خود متمايل شده و به درياچه مهارلو ميريزد.
آب و هوا
ميانگين دما در تيرماه (گرمترين ماه سال) 30 درجه سانتيگراد، در ديماه (سردترين ماه سال)، 5 درجه سانتيگراد، در فروردينماه 17 درجه سانتيگراد و در مهرماه 20 درجه سانتيگراد ميباشد و ميانگين سالانه دما 18 درجه سانتيگراد است.ميزان بارندگي ساليانه شهر شيراز 337,8 ميليمتر ميباشد.
جمعيت
در نخستين سرشماري رسمي ايران که در سال 1335 خورشيدي انجام گرفت، شهر شيراز با 170,659 نفر جمعيت ششمين شهر پرجمعيت ايران بود. در سرشماري سال 1355 خورشيدي اين شهر با پيشيگرفتن بر آبادان به پنجمين شهر پرجمعيت ايران تبديل شد و تا سرشماري سال 1375 خورشيدي همين جايگاه را در اختيار داشت. در آخرين سرشماري انجامگرفته در سال 1385 خورشيدي، کرج با رشد سريع خود بر شيراز پيشي گرفت و شيراز دوباره ششمين شهر پرجمعيت ايران شد.
براساس سرشماري عمومي نفوس و مسکن سال 1385 خورشيدي، جمعيت شهر شيراز در اين سال بالغ بر 1,214,808 نفر بودهاست که از اين تعداد 613,830 نفر مرد و 600,978 نفر زن بودهاند. همچنين تعداد خانوارهاي ساکن اين شهر، 315,725 خانوار بودهاست.
جاذبههاي تاريخي
شيراز به عنوان يکي از مهمترين مراکز گردشگري و توريستي ايران مطرح بوده و با جاذبههاي تاريخي فراوان براي گردشگران داخلي و خارجي شناخته شدهاست.
از جاذبههاي تاريخي شهر شيراز ميتوان به آتشکده صميکان، آرامگاه حافظ، آرامگاه خواجوي کرماني، آرامگاه سعدي، ارگ کريمخان، باغ ارم، باغ تخت، باغ چهلتن، باغ دلگشا، باغ عفيفآباد، باغ نارنجستان قوام، باغ هفتتن، بقعه شيخ يوسف سروستاني، پاسارگاد، تخت جمشيد، چاه مرتاض علي، حمام باغ نشاط، عمارت باغ ايلخاني، عمارت باغ نشاط، عمارت ديوانخانه، عمارت کلاهفرنگي باغ نظر، مسجد نصيرالملک، قبر مادر نادرشاه، قصر ابونصر، قلعه اژدهاپيکر، قلعه دختر، قلعه ککها، کاخ سروستان، کاخ فيروزآباد، مدرسه آقاباباخان، مدرسه خان، موزه پارس، موزه هفتتنان، نقشبرجسته بهرام، نقش پيروزي و نقش رستم اشاره کرد.
جاذبههاي طبيعي
از جاذبههاي طبيعي شهر شيراز ميتوان به آبشار کوهمره سرخي، آبشار مارگون، برمدلک، بهشت گمشده، پارک قلعهبندر، پارک ملي بمو، پيربناب، تفرجگاه ميانکتل، چشمه جوشک، چشمه خارگان، چشمه ريچي، درياچه پريشان، درياچه دشت ارژن، درياچه مهارلو، رکنآباد، رودخانه قرهآغاج، روستاي قلات، کوه سبزپوشان، گردشگاه آتشکده، گردشگاه چاهمسکي، گردشگاه چشمه سلماني و گردشگاه هفتبرم اشاره کرد.
چشمههاي طبيعي موجود در اطراف شيراز هم از جهت آبدرماني و هم از جهت جذب گردشگر براي صنعت گردشگري استان فارس از اهميت ويژهاي برخوردار هستند و صنعت گردشگري اين استان را رونق ميبخشند.
جاذبههاي مذهبي
مزار امامزادگان متعددي که در شيراز وجود دارد، در طول سدهها ساختار اجتماعي و اقتصادي اين شهر را شکل دادهاست. گفته ميشود که در زمان مأمون خليفه عباسي، تعدادي از فرزندان و نوادگان موسي بن جعفر -امام هفتم شيعيان- به شيراز پناه آورده بودند. برطبق روايتهاي مختلف، آنان به مرگ طبيعي درگذشتند يا توسط حاکم عباسي کشته شدند. سالها بعد تعدادي از اين مزارها شناسايي شدتد و زيارتگاه شيعيان قرار گرفتند. برخي از اين امامزادگان -همچون علي بن حمزه- در دوره آل بويه شناسايي شدند. ولي براي بعضي ديگر -مانند شاهچراغ- حدود چهارصد سال زمان لازم بود تا توسط حکمرانان سَلغُري شيراز شناسايي شوند. شناسايي بيشتر اين مزارها بيش از آنکه براساس شواهد و اسناد تاريخي باشد، بر مبناي سنتهاي اسلامي شناسايي بودهاست.
فضاي سبز
سرانه فضاي سبز در شيراز در سال 1387 برابر با 12,7 متر مربع به ازاي هر نفر است.هماکنون در شهر شيراز 118 پارک فعاليت ميکنند که اين تعداد شامل 48 پارک شهري و 70 پارک محلهاي ميباشد که از اين جهت مساحت کل پارکها در شيراز 2،170،550 متر مربع ميباشد که از اين ميزان 128،044 متر مربع متعلق به پارکهاي محلهاي و 2،042،506 متر مربع متعلق به پارکهاي شهري است و همچنين پارک آزادي با 204،191 مترمربع مساحت بزرگترين پارک شيراز محسوب ميشود.
اقتصاد
بازار وکيل در سال 1260 خورشيدي.در طول تاريخ اين شهر، شيراز به واسطه مرکزيت نسبي اش در منطقه زاگرس جنوبي و واقع بودن در يک منطقه به نسبت حاصلخيز به محل طبيعي براي مبادلات محلي کالا بين کشاورزان و يکجانشينان و عشايري مانند قشقايي تبديل گشته بود. همچنين اين شهر در مسير راههاي تجاري داخل ايران به بنادر جنوب مانند بوشهر بوده است که اين نقش با احداث شبکه راهآهن به بنادر ديگر ايران کمرنگ شده است. مرکزيت اداراي و نظامي اين شهر نيز باعث رونق شهر در طول تاريخ بودهاست. در دهههاي اخير اين صنعت گردشگري به رونق اين شهر افزودهاست.
شهرک صنعتي بزرگ شيراز صنايع کوچک و بزرگ بسياري را در خود جاي دادهاست. شيراز جايگاه بودن کارخانجات الکترونيکي متعددي از جمله صنايع مخابراتي والکترونيک ايران (صاايران)، زيمنس، ITMC و تکصا ميباشد. صنايع فناوري اطلاعات از بزرگترين صنايع اين شهر بهشمار ميرود که با شهرهاي بزرگي در زمينه تبادل صنايع فناوري اطلاعات در جهان مانند مونيخ و برلين (در زمينه کارخانجات زيمنس) در ارتباط ميباشد.
کشاورزي همواره بخش مهمي از اقتصاد شيراز و حومه آن بودهاست که دليل آن فراواني آب در اين منطقه نسبت به بيابانهاي اطراف است. توليدات کشاورزي اين شهرستان عبارتاند از: انگور، نارنج، خرمالو، ازگيل، شليل، انار و گندم. اين شهر در توليد فرش و گل نيز معروف است.از صنايع دستي اين شهر ميتوان به خاتم کاري، معرقکاري، قاليبافي و منبتکاري اشاره کرد.صنايع مهم شيراز عبارتند از: صنايع الکترونيک، پالايشگاه نفت، مجتمع پتروشيمي، کارخانه سيمان، صنايع لاستيکسازي، صنايع لبنيات و صنايع نساجي.
سوغات
ساخت صنايع دستي.نوشتار اصلي: سوغات شيراز
از سوغات عمده شيراز ميتوان به آبليمو، انار، انجير، ترشيجات، چرم، حصير، حنا، خاتمکاري، خراطي، خرما، ريسندگي، زعفران، سفيداب، سنگتراشي، شيشهگري، ظروف سفالي، عرقيات، فلزکاري، قالي، کندهکاري، کيسه حمام، گبه، گليم، مسقطي، منبتکاري و نمد اشاره کرد.