مجموعه کاخ های تخت جمشید به روزگار آبادانی ۵۵۰ ستون داشت که اکنون بخش اندکی از آنها سرپا ایستاده اند. اما پایه اغلب ستون ها همچنان باقی است.
از ۳۶ ستون کاخ آپادانا تنها ۱۳ ستون باقی مانده که هر یک قبل از فرو افتادن سرستون ها ۱۹/۶۵ متر ارتفاع داشتند. کاخ دروازه ملل، چهار ستون به ارتفاع ۱۶/۵ متر داشت که اکنون سه تای آنها پابرجا هستند. در دو تالار صد ستون و نود و نه ستون حتی یک ستون نیز باقی نمانده، اما قطعات ستون های فروافتاده در این سو و آن سو پراکنده است. اکنون همه این قطعات جمع آوری و شماره گذاری شده اند.
ستون های تخت جمشید نسبت به ستون های مشابه یونانی بسیار بلندند و از این گذشته سرستون آنها که به شکل گاو (دو گاو با سر انسان) است، چندین تن وزن دارد. برافراشتن ستون هایی با چنین بلندا و وزنی با امکانات ۲۵۰۰ سال پیش بسیار شگفت جلوه می کند و این شگفتی زمانی دو چندان می شود که بدانیم ۵۵۰ ستون از این نوع در تخت جمشید وجود داشته است!
ستون های تخت جمشید آن قدر زیاد بود که «آرتورپوپ» معمار سرشناس آمریکایی از آن با عنوان «جنگل ستون ها» یاد کرده است.
در کاوش های تخت جمشید، چاهی به دست آمده که مساحت دهانه آن ۲۲ متر و عمق آن ۲۶ متر است. در زمان آبادانی تخت جمشید آب باران که بر کوه رحمت فرو می آمد، از طریق کانال باریکی به این چاه منتقل و برای مصرف ساکنان کاخ ذخیره می شد. در صورتی که بر اثر زیادی باران، آب چاه سرریز می شد، به خندق هایی می ریخت که دورادور آن وجود داشت.
بدیهی است که تخت جمشید در زمان هخامنشیان یعنی به روزگار شکوه خود بسیار متفاوت از امروز بود. حتی سنگ ها و نقش های باقی مانده نیز چیزی غیر از این بود که اکنون می بینیم. آجرهای لعاب دار، نمای داخلی و خارجی کاخ ها را زینت می داد. سنگ فرش ها سیاه و سفید بود. سقف های بلند شاید نزدیک به ۵ متر ضخامت داشتند ( و البته چوبی بودند) اشکال جانوران مرموز که از طلا پوشیده شده بود، بر درهای مفرغی و آهنی خودنمایی می کردند و حتی برخی دیوارها روکشی از طلا داشتند. برخی ستون های داخلی را اندود و به رنگ های آبی و سفید و سرخ نقاشی کرده بودند، برخی ستون ها نیز روکش فلزی داشتند. پیکرهای نقش شده بر سنگ ها نیز رنگی بودند و آثاری از رنگ های فیروزه ای، یشمی، نارنجی، زرد، ارغوانی روشن و بنفش در کاوش ها به دست آمده است. تیرهای سقف را با ورقه های ضخیم از فلزات قیمتی پوشانده بودند و خطوط کتیبه ها با طلا پر شده بود. این همه تنها بخشی از شکوه افسانه ای تخت جمشید بود که با کاوش های باستان شناسی از وجودشان آگاهیم. تخت جمشید دارای ۸ کاخ شناخته شده و متعلقات آنها است که در زمان های مختلف ساخته شده اند. بقایای برخی از این کاخ ها باقی مانده است و برخی دیگر به کلی از میان رفته اند؛ به گونه ای که با کاوش های باستان شناسی پی به وجودآنها برده ایم.
۱) کاخ آپادانا:
کاخ آپادانا یا کاخ بارعام بزرگترین کاخ تخت جمشید است که ساخت آن در زمان داریوش اول آغاز شد و در زمان خشایارشاه به پایان رسید. آپادانا همان کاخی است که در جشن نوروز پذیرای نمایندگان ملت های تابع امپراتوری هخامنشی بود و بارعام شاه در آن برگزار می شد.
هسته اصلی کاخ آپادانا متشکل از یک تالار مرکزی به مساحت ۳۶۶۰ متر مربع است که به صورت چهارگوش ساخته شده و دارای ۳۶ ستون به ارتفاع ۱۹/۶۵ متر است. این تالار همچنین دارای سه ایوان در سمت شمالی، شرقی و غربی است که هر یک ۱۲ ستون دارند. در سمت جنوبی نیز چند اتاق نگهبانی تعبیه شده. ایوان شمالی ۱۵۰۰ متر مربع مساحت دارد و سطح آن سه متر بالاتر از حیاط آپادانا است. این ایوان از طریق یک پلکان دو سویه به حیاط کاخ راه می یابد و معروفیت آن به سبب نقش های بسیار زیبایی است که بر دیواره پلکان حجاری شده. این نقش ها بزرگان ایرانشهر، میرآخوران، سربازان گارد جاویدان، گروه نمایندگان ملل تابعه،دو ابوالهول به شکل شیر بالدار با سر انسان، یک ردیف کاج و سرو و شیری که گاو نری را می درد به تصویر می کشند.
ایوان شرقی آپادانا نیز ۱۵۱۲ متر مساحت دارد و پلکان ایوان آن مانند ایوان شمالی منقوش به تصاویری مانند گل و نخل، ابوالهول، سرباز، شیر، میرآخوران شاهی، شیر گاو شکن، رژه هدیه آوران و تعدادی سنگ نبشته است. کاخ آپادانا همچنین دارای حیاطی بزرگ است که سمت شمال و شرق آن را دربرگرفته و شامل تعدادی اتاق نگهبانی است.
۲) کاخ تچر:
کاخ تچر در جنوب غربی آپادانا قرار گرفته و رو به آفتاب است. در یکی از کتیبه های این کاخ که به سه زبان ایلامی، فارسی باستان و بابلی است نوشته شده: «داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورها، پسر ویشتاسپه از تخمه هخامنشی که این تچر را ساخت.» بنابراین تچر، کاخ داریوش بوده و گویا جنبه خصوصی داشته است. کاخ تچر ۱۲۰۰ متر مربع مساحت دارد و ارتفاعش از حیاط مجاور ۳ متر بالاتر است. این کاخ شامل یک تالار مرکزی با ۱۲ ستون و اتاق های کوچکی در اطراف آن است. پلکان کاخ نیز منقوش به نقش خدمتگزاران پارسی و مادی است که ظروف آشپزخانه و خوراکی را بر دست خود گرفته اند.
۳) کاخ دروازه ملل:
نخستین کاخی که پس از پلکان ورودی تخت جمشید به چشم می آید و در واقع دروازه این مجموعه تلقی می شود، کاخ دروازه ملل است. نمایندگان ملت های تابع امپراتوری هخامنشی برای ورود به تخت جمشید، از این دروازه عظیم می گذشتند و پس از اندکی انتظار در تالار کاخ، با عبور از یک خیابان به سمت کاخ آپادانا و کاخ صد ستون حرکت می کردند. کاخ دروازه ملل چهار ستون به بلندای ۱۶/۵ متر دارد. مساحت تالار آن ۶۱۲/۵ متر مربع است و معروفیتش به سبب دو گاو بسیار بزرگی است که روی جرزهای درگاه جای گرفته اند.
۴) کاخ هدیش :
کاخ هدیش که در جنوب تخت جمشید و در بالاترین نقطه آن ساخته شده، کاخ اختصاصی خشایارشاه بوده است. این کاخ ۲۲۰۰ متر مساحت دارد و دارای یک تالار ۱۳۱۴ متری با ۳۶ ستون و یک ایوان بزرگ با ۱۲ستون است؛ به علاوه تعدادی اتاق نگهبانی، کفش کن، برج و...
۵) کاخ صدستون:
کاخ صدستون یا تالار تخت، دومین کاخ تخت جمشید از نظر وسعت است که ساخت آن در زمان خشایارشاه آغاز شد و به روزگار فرزندش اردشیر اول به پایان رسید. این کاخ ۴۶۹۲ متر مربع مساحت و صدستون سنگی دارد که تماماً فرو ریخته اند. در شمال صدستون ایوانی وجود داردکه در گذشته دارای ۱۶ستون و دومجسمه عظیم از گاو نگهبان بوده است.
۶) کاخ بانوان:
کاخ بانوان در زمان خشایارشا ساخته شده و دارای یک تالار اصلی و تعداد زیادی اتاق در راهرو است. همچنان که از نام این کاخ برمی آید، اندرونی و محل اقامت ملکه دربار بوده است.
۷) کاخ سه دروازه:
کاخ سه دروازه یا تالار شورا در جنوب کاخ آپادانا قرار گرفته و از آنجا که با سه درگاه به کاخ های دیگر مرتبط می شد، کاخ سه دروازه و گاه «کاخ مرکزی» خوانده می شود. مهمترین بخش این کاخ یک تالار ۲۴۰متری با چهارستون سنگی است.
۸) کاخ خزانه :
کاخ خزانه که در جنوب کاخ صدستون قرار گرفته شامل یک تالار ۹۹ستونی، یک تالار ۱۰۰ستونی، چندسالن، تعدادی اتاق و دوحیاط خلوت است. خزانه توسط داریوش ساخته شد و در زمان خشایارشا تغییراتی در آن پدید آمد.
غیر از اینها، تخت جمشید دارای بناهای متعددی است که عبارت اند از کاخ های موسوم به کاخ «ج» ، کاخ «د» و «کاخ «هـ»؛ دروازه ناتمام که ساخت آن به سبب حمله اسکندر نیمه کاره مانده، پلکان ورودی تخت جمشید، انبارهای خزانه شاهی و جایگاه سپاهیان.
به جز کوروش بنیانگذار سلسله هخامنشیان که در پاسارگاد (۸۰ کیلومتری شمال تخت جمشید) دفن شده است، آرامگاه بیشتر شاهان نامدار این سلسله مانند داریوش اول، خشایارشا و اردشیر اول در «نقش رستم» واقع در ۳ کیلومتری غرب تخت جمشید قرار دارد. اما در کوه رحمت مشرف به تخت جمشید نیز سه آرامگاه وجود دارد که هر سه تقریبا به یک شکل و با اقتباس از آرامگاه های نقش رستم ساخته شده اند. آرامگاه های تخت جمشید به اردشیر دوم، اردشیر سوم و داریوش سوم (آخرین شاه هخامنشی) تعلق دارند و آرامگاه اخیر نیمه کاره باقی مانده است. در آرامگاه اردشیر دوم دو قبر که احتمالا جای تابوت شاه و ملکه بوده، به چشم می خورد و در آرامگاه اردشیر سوم نیز شش قبر حفر شده است. این قبرها علاوه بر شاه به سایر افراد خانواده سلطنتی تعلق داشته اند.
در حال حاضر برای رسیدن به آرامگاه های تخت جمشید از پله هایی که از سنگ کوه تراشیده شده بالا می روند، اما جالب است بدانید که در دوره هخامنشیان برای رسیدن به آنها از بالابر یعنی نوعی آسانسور ابتدایی استفاده می کردند!
تخت جمشید در سال ۳۳۳ پیش از میلاد و هنگامی که «اسکندر مقدونی» ایران را به تصرف خود درآورد، ویران شد. اسکندر دستور داد تا این مجموعه بزرگ را به آتش کشند و خود فاتحانه به نظاره نابودی سترگ ترین یادگار هنری پارس ها نشست. گرچه برخی مورخان غربی کوشیده اند تا حریق تخت جمشید توسط سپاهیان مقدونی را مورد تردید قرار دهند؛ اما در کاوش های باستان شناسی، آثار آتش سوزی در بخش هایی از مجموعه مانند «کاخ هدیش» به دست آمده است.
در جریان آتش سوی تخت جمشید سقف آن فروریخت. دیوارهای خشتی اش سقوط کرد و جواهرآلات بی شماری به غارت رفت. لیکن ستون ها، پلکان ها، درگاه ها و ازاره های سنگی باقی ماند. این بخش ها نیز به مرور زمان بر اثر فرسایش طبیعی یا زلزله تا حد زیادی مضمحل شدند و گاه به وسیله عوامل انسانی آسیب دیدند. قسمت های کوتاه تر به تدریج طی ده ها قرن به زیر خاک رفتند و از گزند باد و باران درامان ماندند. این قسمت ها در اوایل سده حاضر به وسیله باستان شناسان از زیر خاک بیرون آمدند و رازهای سر به مهر تخت جمشید را گشودند. هنگامی که تخت جمشید در آتش سوخت، ۱۸۵ سال از بنیانگذاری آن به وسیله داریوش می گذشت.
تخت جمشید در سال ۱۹۷۸ میلادی (۱۳۵۷ شمسی) برابر کنوانسیون «حمایت از میراث فرهنگی و طبیعی جهان» (مصوب ۱۹۷۲ یونسکو) در فهرست آثار جهانی به ثبت رسید و تحت حمایت و حفاظت بین المللی قرار گرفت. چهار سال پیش از این تاریخ، ایران به کنوانسیون یاد شده پیوسته بود و سه اثر خود یعنی زیگورات چغازنبیل، میدان نقش جهان اصفهان و تخت جمشید را برای ثبت در فهرست آثار جهانی به کمیته بین الدول برای حمایت از میراث فرهنگی و طبیعی جهان معرفی کرده بود. هر سه در تابستان سال ۱۳۵۷ با تصویب قاطع کشورهای عضو کنوانسیون در فهرست آثار جهانی جای گرفتند.
از سویی دیگر، در هزاره بیستم کاوشگران از زیر تلهای خاک و خاکستر، کاخها و کتیبه ها و لوحهایی برآوردند که گواهی بر تمدن ایران زمین بود. بدان گونه که پروفسور هایدی ماریکخ، در آخرین بازخوانی این اسناد بر این باور است که «بسیاری از آرمانهای امروزی ما از جامعه ای باز و پیشرو در امپراطوری هخامنشیان متحقق بوده است». بدین سان پارسه در اسطوره و در تاریخ جاودانه میماند.
|